سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پدر

        شعری از

        غلامحسین خورشیدی متخلص به عارف

        از دفتر از دل بر آمده نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴ ۱۵:۵۴ شماره ثبت ۴۳۱۳۲
          بازدید : ۵۲۹   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر غلامحسین خورشیدی متخلص به عارف
        آخرین اشعار ناب غلامحسین خورشیدی متخلص به عارف

        به نام خدا
        «او كه بابای من است!»
        بی خیال از گذر نیمه شب ،
        گوش بر نغمه آب ،
        بر نمی دارد چشم ،
        چهره كرتو را ،
        تا كه سیراب شود ،
        او كه بابای من است !
        آب آرام و زلال ،
        زیر لب زمزمه هایی دارد ،
        همره برزی گر ،
        در دل تیره شب ،
        پر ز شور هستی ،
        پر ز آرامش جان ،
        او كه بابای من است !
        گه كه شب تاریك است ،
        می برد فانوسی ،
        تا ببیند جلو رویش را ،
        نكند ، پاهایش ،
        له كند چهره یك بوته گل ،
        جان ز موری گیرد ،
        او كه بابای من است !
        گهگهی لشكر خواب ،
        می زند شب خونی ،
        تا كه شاید به هزیمت بكشد ،
        چشم بیدارش را ،
        غافل از همت او ،
        كه بلند است بلند ،
        او كه بابای من است !
        امشب اما بابا ،
        پاسبانی دارد ،
        پاس از گاه نمای آبی ،
        باید او بشمارد ،
        چندی پر شدن كاسه آب ،
        نكند غرق بماند كاسه ؟،
        او كه بابای من است !
        توی یك گردش شید ،
        نام یك روز ، شده " روز پدر " ،
        پیش چشم دل من ،
        " روز بابا" همه روز است ، اما ،
        به نمای همه روز ،
        پس مبارك روزش ،
        او كه بابای من است !
        چهره پر چین و چروك ،
        دل پر از شور اما ،
        باز هم با نگهی بر رخ او ،
        تن من جان گیرد ،
        شور هستی به دلم باز آید ،
        این چه رازی است ، خدا ؟ ،
        او كه بابای من است !
        پیش او من خود را ،
        گر چه دیری است كه بابا شده ام ،
        كودكی می بینم ،
        كه تمنای نوازش دارد ،
        تا كشد دست به سر ،
        بوسه گیرد از رو ،
        او كه بابای من است !
        غلامحسین خورشیدی«عارف»
        14/5/85
         
        كرتو : یك واژه محلی به معنای بخشی از یك زمین است كه دیواره كوتاهی آن را از بقیه بخش ها جدا می سازد و  این کار برای تسهیل آب دهی زمین انجام می شود.
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6