دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
آخرین اشعار ناب سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
|
آی آدمای سرخوش شمایی که هستید خوش توُ این شب یلدایی که هست شبی رویایی کنار هم می شینید با هم میگید می خندید آیا خبر دارید که شبِ یکی تاریکه ؟
یه گوشۀ این دنیا یکی مونده توُ سرما بی لونه و آشیون بی یار و بی همزبون واسَش نمونده نایی اندازۀ یه آهی نشسته تک و تنها توُ انتظار فردا نشسته تا صبح بشه یخ دستاش ذوب بشه
شبی که واسه شما قشنگ هست و بس زیبا ولی واسه اون امشب شده سخت تر از هر شب حتی قدِ یه لحظه باید بیشتر بلرزه
شمایی که سرخوشید با هم هستید و خوشید آیا اونم می بینید که از دنیا دل برید ؟ توُ سرما از خواب پرید یلدا رو هیچوقت ندید ؟
دارم از یلداش میگم ؟! شبِ شادیاش میگم ؟! اون که یلدا نداره ! با غم مهمونی داره !
یه چوب کبریت هرزه واسَتون نمی ارزه اون که داره می لرزه واسَش دنیا می ارزه
S_H.H سه شنبه 30 آذر 1389 ه.ش ساعت 11:10 شب
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.