سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        درد سر های ازدواج طنزی از علی دولتیان

        شعری از

        علی دولتیان

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۴ ۲۱:۴۱ شماره ثبت ۴۲۱۹۹
          بازدید : ۵۸۰   |    نظرات : ۴۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی دولتیان

         درد سرهای ازدواج طنزی از علی دولتیان
        چشمتان مردم نبیند روز بد
        پنجه زد می خواست ریشم بکند
        طفلکی هر وقت می ریزد به هم
        مثل دیو ی روی آدم می پرد
        جا ی گازش مانده در پهلوی من
        حرف من باشد عزیزان مستند
        او خو دش چندان نباشد پر بد ک
        مادرش او را ولیکن می پزد
        بیست سالش می شود تا تیر ماه
        پس نبا ید حرف مادر بشنود
        کا رها ی سخت منزل با من است
        او فقط دستور و فرمان می دهد
        غا لبا ایشان جلوی آینه
        روژ لب یا این که ریمل می زند
        لخت می رقصد جلوی بچه ام
        این برا یم ای خدا زن می شود ؟!
        دایما غر می زند ای پیر مرد
        سن و سالت می رسد دارد به صد
        او چرا باید بسازد ای دروغ
         من کجا صد سا له ا م ،هستم نود
        شانس ، آ ورده صبوری کرد ه ام
        هر کسی با شد طلا قش می دهد
        تازه این ، از آن سه همسر بهتر است
        سومی این چا رمی را می خورد
        اولی بالا ست سنش یک کمی
        دومی هم پا ک قا طی می کند
        پنجمی را صیغه کردم ما ه پیش
        لج بیفتد ، آ بر ویت می برد
        هر کدام ا ز همسرانم با کلک
        قصد دارد تا که نرخم بشکند
        مهربانم ورنه زود از خا نه ام
        می کنم بیرونشان با یک لگد
        آدمی با اندکی بی دقتی
        واقعا کا رش کجا ها می کشد
        زن که باشد اندکی کم سن و سا ل
        لا اقل گا هی به دا د ت می رسد
        من لذا هم زنده هم اینتر نتی
        چند دختر تا زگی کر د م رصد
        کلشان خو بند وخوشکل مثل ما ه
        دل بر ای هر کدا مش می طپد
        بر گزینم من یکی را این خطا ست
        چون به نوعی هر یکی دل می برد
        تا زه من با این همه دل نازکی
        این همه دل بشکنم این می شود ؟!
        کلشان را صیغه یکجا می کنم
        همسرانم تا بمیرند از حسد
        چون کشیدم ای پسر سختی زیا د
        پس بماند بیخ گوشت تا ابد
        اولا تا می توانی زن نگیر
        من برای حرف خود دارم سند
        زن بگیری خواستی یک موقعی
        اکتفا کن خوا هشا بر یک عد د
        علی دولتیان
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3