سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 17 اسفند 1403
    8 رمضان 1446
      Friday 7 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        جمعه ۱۷ اسفند

        ثبت زبان سمنانی

        شعری از

        علی دولتیان

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۳ ۲۳:۰۶ شماره ثبت ۱۳۵۳۹۷
          بازدید : ۳۷   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی دولتیان

        ۰             ثبت زبان سمنانی
        ای شهر خاطرات قدیمیِ ما سلام
        سمنان سلام خاطره ها کوچه ها سلام
        صدها درود بر تو و گلهای خُفته ات
        بر غنچه های یخ زده و نا شکفته ات
        بر واژه ها که بی رمق و پیر گشته اند
        پیرانِ بی پناه که دلگیر گشته اند
        شمشادهای سبز که از یاد رفته اند
        گلها شکوفه ها همه برباد رفته اند
        ای شهر پرستاره نگاهی به ماه کن
        تقویم و روز سی امِ دی را نگاه کن
        این روز باشکوه تو را یاوری کند
        هالِ گذشته را به تو یادآوری کند
        آرامش و سکوت شب پرستاره را
        جادوی قصه ها و زبان اشاره را
        یادش به خیر خانه ی مادربزرگ من
        یادش به خیرقصه ی سمنانیِ کهن
        یک روز در غروب که باران گرفته بود
        مادر بزرگِ قصه ی ما خواب رفته بود
        از خانه ی قدیمیِ خود دل نمی کَنَد
        می بینمش هنوز که لبخند می زند
        عکس پدربزرگ و پدر عکس مشهدش
        مادربزرگ بچه بغل رو به گنبدش
        آن طفلِ لاغری که بغل کرده او منم
        می خندم و به چارقدش چنگ می زنم
        مادربزرگ نیست چه خالی ست جای او
        یادم نمی رود بز زنگوله پای او
        افسانه ی دو آدمِ سنگیِ شاوران
        پیغمبران و راهنمای مسیر آن
        جِن، آبِ خوت و دخترک و کوزه روی کول
        خوابیده روی گنج در آن غول تپّه  غول
        یا قصه ی قشنگ کدو قلقلی که گفت
        نان و فطیر گرم و تنور گِلی که گفت
        ساباط ها و مردم خونگرم و بی ریا
        همسایه های ساده و خوش قلب و با صفا
        آن بامهای کاه گِلی خانه های شاد
        نان در میان سفره کم و دلخوشی زیاد
        یادش به خیرشهر کهن، چارسو درخت
        سمنان میان باغ و درآغوش او درخت
        ماهیِ سرخِ حوض و حیاط و زلالِ آب
        استخرها تنوره و پارا و آسیاب
        یادش به خیر راسته بازار و کهنه دژ
        میدان ارگ و سی سر و ناسار و کهنه دژ
        دنبال باغ خاطره هایم شبانه روز
        در شهر، کوچه کوچه قدم می زنم هنوز
        صدها درود بر دِی و ثبت این زبان
        صدها درود بر قلم پیر و نوجوان
        سمنان! چراغِ روشنِ فردا به خود ببال
        عیسای قلب میرک و پارا به خود ببال
        ای شهر پر ستاره و دِیماهِ بی غروب
        یادی کن از گذشته و از روزهای خوب
        روزی که با زبان خودت حرف می زدی
        سمنان! هنوز هم به زبانت زبانزدی
        مگذار واژه واژه بمیرد کنار تو
        مگذار خشکسال شود دربهارتو
        مگذار داغدار شوی در میانِ باغ
        بی گل شوی و از تو نگیرد گلی سراغ
        دیماه ! روز ثبت زبانت مبارک است
        مرجان و گنج و دُرِّ دهانت مبارک است
        قصه بگو برای گل و کودکان شهر
        عادت کند شکوفه و گل با زبان شهر
        دیماه! روزثبت زبانت شکر بپاش
        شیرین زبان! همیشه ی تاریخ زنده باش
        درسایه ی زبانِ شکرریزِمادری
        باید شود نهال، درختِ تناوری
         پای درخت جشن بگیرد تمام شهر
        جشنِ هزار خاطره در ازدحامِ شهر
        دست نسیم عطر بپاشد به پای باغ
        چشم درخت، صبح ببیند صفای باغ
        شعر و سرودِ چلچله را بشنود گلی
        روی درخت نغمه سراییِ بلبلی
        باید درخت قد بکشد اوج آسمان
        مبهوتِ او و ماتِ زبانش شود جهان
        سمنانِ من! همیشه سرافراز و شاد باش
        آباد باش و یاد زبانت زیاد باش
        می مانَد این زبان کهن رسم یادگار
        آوازه اش نمی رود از یاد روزگار
                   علی دولتیان 
                    دیماه ۱۴۰۳
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ ۲۰:۴۲

        سلام و عرض ادب

        زیبا و وطن دوستانه سروده شده است خندانک خندانک خندانک

        سمنان زیباست چرا که منتهی به بارگاه امام رضاست خندانک


        سلامت و دلشاد باشید
        دیار و دل و زندگانی تان آباد خندانک خندانک خندانک

        علی دولتیان
        علی دولتیان
        شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ ۲۲:۰۹
        درود بر شما
        سمنان زیبایی های فیزیکی و معنوی بسیاری دارد
        زبان سمنانی دارای ویژگی منحصری است
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ ۲۰:۴۷
        سمنان شهر زیبایی است
        با مردمی مهربان خندانک
        علی دولتیان
        علی دولتیان
        شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ ۲۲:۱۲
        ممنون جناب استکی بزرگوار
        احتمالا از نزدیک شهر را دیده اید تپه های میرک سمنان قدیمی تر از شوش است طبق تحقیقات اخیر
        با جست و جو در گوگل می توان سابقه را دید
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود شاعر عزیز
        شهادت مظلومانه هفتمین اختر آسمان عصمت و طهارت حضرت امام موسی کاظم (ع) باب‌الحوائج را تسلیت عرض می‌کنیم
        "چهار ده سال آن غریب بینوا
        بود در زندان اسیر و مبتلا
        شب که میشد ناله اش تاثیر داشت
        درد و دل با حلقه زنجیر داشت
        ای خدا یا چون کنم زین ماجرا
        دوری فاطمه و هجر رضا" خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ ۰۹:۱۱
        قوالعاده زیبا بود
        قلمتان همیشه توانا
        درپناه خدا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی دولتیان
        شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ ۲۲:۱۴
        سپاس از لطف شما
        سمنان پایتخت کتاب و پایتخت جاده ابریشم بین شهرهای مسیر جاده ابریشم است
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ساسان نجفی(سراب)

        ت بارخدایا اا با تو سرافرازم و بی تو سرافکنده شدم اا وای بر این بندگیم مرگ بر این زندگیم اا مرده ی یک عمرم و در خاک لحد زنده شدم اا بارخدایا کرمی از یم اخلاص نمی اا کز شرر عُجب و ریا آتش سوزنده شدم اا سیل گنه برد مرا بحر بلا خورد مرا اا وای که من غرق در این سیل خروشنده شدم اا خاک قدوم ولی ام میثم دار علی ام اا با نفس شیر خدا زنده و پاینده شدم
        محمد حسنی

        ی ااا من از پروانه ی فروزان قریب شمع را دوست دارم من آن عشقانه ی سوزان نجیب شمع را دوست دارم اما آنکه پروانه کرده ام که بار ها می کوبم و باز پروانه می مانم نوش از گل های گلستان پسِ شعله ست
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        یک بار دیگر خنده کن بر دامن نجوای باران اا در انتهای خلوت دلمرده ی سرد زمستان اا با من بمان تا آخرین ویرانی بی رحم طوفان اا دکتر سید هادی محمدی
        محمد حسنی

        نیمه دوم گاز از سیب مان ااا اما این بار بیشتر گاز بزن ااا چون عشق و حوای منی
        ساسان نجفی(سراب)

        در ته باغ درختی است دور از نگاه هرز آدما اا سیب هایش همه بکرو ناب و شیرین

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2