دوشنبه ۵ آذر
|
دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
|
جهان تاریک
جاده ها پرپیچ...تنگ وباریک
آسمان زابرش خون جاریست
چشمه ها کارشان سیاه کاریست
زخمهاعمیق وکاریست
موج خون غارت چپاول....همهج جا جاریست
...وانسان باعث این تبه کاریست
عجب کاریست عجب باریست چه ننگ باریست
واین انسان شهوت ران
زپستی پست ترازحیوان
وانسانی که باحیوان درآمیزد...
چه باید گفت به این انسان
چه بایدکردبه این انسان
علف خوار راکند گوشتخوار
زبهرمال افزونتر
سیاهی می کشد هرجا به جای مزرع وگلزار
خورد موش ..مار..عقرب...
زحدخویش بگذشته
واین قرن قرن گمراهیست
سراسر آتش وخون تباهیست
وآیین الهی رادرون دخمه کردانسان
کنون..شیطان پرست..گاوپرست ..آلت پرست..بت پرست
شده آیین این انسان
چه بایدگفت به این انسان
چه بایدکردبه این انسان
توای انسان زشت گفتار زشت پندار.زشت کردددار
ازین زشتی واین پستی دست بردار
توشهوت ران تودزد ورهزن ومکار
ندانم مسجدی یامیکده
درون میکده یابتکده
چه ای توکه ای تو بشر.آدم ویاانسان
رهاگردان ازاین حرمان بس است دیگردراین زندان .بلاخیزان
بیادرلشگررحمان فقط اوهست عشق .درمان
باآرزوی قبولی عزداری هایتان دراین ماه محرم .بهاءالدین داودپور(بامداد)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.