دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر رحیم نیکوفر ( آیمان )
آخرین اشعار ناب رحیم نیکوفر ( آیمان )
|
بخواب احساس من
شب است یا روز ، بخواب .
در پی کدامین واژه ی غریبی
کدام واژه ی سرخ
که نجوا کنی در گوش خورشید .
بخواب که ،
خیال پوچی ست خورشید نخوابد !
بخواب احساس من
که در نیزار دلم
سنجاقکی نیست
شنیده نیست ابو عطایی .
کرده ای دل به چه خوش ؟!
به بادی که در نیزار فلوت میزند !
بخواب احساس من
این کویر برای باران
نماز میت خوانده است .
بخواب که منم
خسته ی درد
وامانده ای پشت در .
بغضِ گلوگاه
آن کهنه راهزن
کاروانِ نفسهایم
یکی یکی برده به تاراج .
بخواب ای احساس من بخواب !
و آندم که دوباره
بیدار شدی
با آئین باش
ختنه کن نوزادت را
نامش را عشق بگذار
که من ،
سهرابم نه رستم
در نه چندانی دور
خنجرش را خواهم بوسید .
(نیکوفر) مهر 94
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.