سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 26 فروردين 1404
    17 شوال 1446
      Tuesday 15 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        سه شنبه ۲۶ فروردين

        مرغ جان

        شعری از

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        از دفتر بهاردلتنگی نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ ۱۲:۱۳ شماره ثبت ۴۱۱۱۷
          بازدید : ۶۰۶   |    نظرات : ۲۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        فصل مرگم سررسید
        روح امیدم دمید
        لحظه های آخرعمرم رسید(چون اخوان .مشیری .قیصر.سهراب.هدایت..)
        آفتابم برلب بامم رسید
        درخزانی آمدم
        دراین خزان خواهم پرید
        جامه ای برتن کنم رنگ سپید
        گرچه این دل لحظه ای شادی ندید
        طایری ازقدسیان اینک رسید
        مرغ جان خسته ام
        برشاخه ی طوبی پرید
        .....
        مرگ مسکین بداقبال
        مرگ کاهل های بی حال
        مرگ جاهل
        قایقی ایستاده برپهنای ساحل
        مرگ ساحرهای ماهر
        مرگ تاجرهای فاجر
        درمیان لایه های خاکی تنهای جاده
        مرگ یک عابرساده
        مرگ مرگه آ
        آخرش مانندبرگه
        گوتفاوتها چیست
        صاحب این مرگها کیست
        .....
        خودچه دانی وقت مرگت کی شده
        روزهای آخرت هم طی شده
        مرگ رابایدنوشت
        آدمی ازنودمی بایدسرشت
        .....
        آتشی درسینه پنهان است
        مه گلی ازدورپدیدارست
        تنم تب داردوچشمم پرزخون
        گلوازسوزش بغضم چه گریانست
        شب وروزم ماتم وحرمانست
        زپستوگرکشی سر
        قامت گل عریانست
        دوچشمانش خرامان
        فضای خانه ام چراغان
        نگاه عشق درمانست
        .....
        شب وناله های ناتمام
        شب وآدمای بی مرام
        شب وحلال وحرام
        کجاوکدام
        شب ومرگ یک کلام
        ......
        گرچه ازخاکیم
        روی برافلاکیم
        ریشه دریک گل پاکیم
        مست باغ عشق اندرآن تاکیم
        ازمرگ هراسی نیست چون که بی باکیم
        بدروددوستان ارادتمندتان بهاءالدین داودپور(بامداد)

         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1