يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
آخرین اشعار ناب سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
|
چه دنیای عجیبی ، چه شبهای غریبی عمق نگاه های عشق ، سراب و دل فریبی
دلهای غربت زده ، زخمی و آفت زده حسرت یک جرعه عشق ، یه قلب پاک و ساده
محبتی نمونده ، دلی که از غم خونده توُ قحطیه محبت ، توُ غربت شب مونده
تک و تنها و خسته ، در دنیا رو بسته به امید رهایی ، چشم به درا نشسته
فراسوی نگاه ها ، سیاهی بود توُ دلها در اوج دنیای غم ، تباهی دید توُ قلبها
هر جا دلی شکسته ، هر جاده ای دید بسته غم به دلا می خندید ، هر عاشقی دید خسته
دنیایی دید دگرگون ، دلها همه پریشون قفسها تنگ و تاریک ، عاشقا توی زندون
فضای ترس و وحشت ، دنیای بی محبت درد و غم جدایی ، بی کسی ها و غربت
نگاه هرزۀ شب ، خاموشی مهری بر لب ثانیه های مرده ، دلهره و تاب و تب
شب هرزه گی گرفته ، دلمرده گی گرفته لباس کهنۀ عشق ، دموده گی گرفته
عشق های دلشکسته ، دلهای سرد و خسته صدای گریۀ عشق ، گوشهای دنیا بسته
غمو به جون خریده ، لب مرگو بوسیده عمریه توُ انتظار ، هیچ عشقی رو ندیده
زنجیر غم گسسته ، دل به رهایی بسته ردپای عاشقی ، توُ کوچه ها نشسته
S_H.H چهارشنبه 31 شهریور 1389 ه.ش ساعت 5:00 صبح
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.