سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تقدیم به تو نامرد

        شعری از

        سعید پورمراد

        از دفتر مثنوی نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۴ ۲۰:۱۷ شماره ثبت ۳۹۶۵۲
          بازدید : ۵۴۵   |    نظرات : ۱۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید پورمراد

        ای فاتح قلبم سلام، باز دارم یک کلام
        درد دل نیست قصه نیست، گوشه حرفیست وسلام
        دوش بودم بین راه،خسته و گم گشته راه
        نیش زهری چشم دید، پود گشتم همچو کاه
        دور بودی از برم، دیدمت اما ندیدی پیکرم
        دست در دست دگر، خرد گردید کل دنیا بر سرم
        گوشه حرفی را شنیدم من خموش
        لال گشتم لال دیدن، همچو موش
        گفتی از دنیا نداری یاوری
        نیست از بهر تو عشق و باوری
        آنچنان دستش گرفتی چنگ چنگ
        مات ماندم خشک گشتم همچو سنگ
        خواستم آیم جلو حرفی زنم
        دادو فریادی، کتک کاری کنم
        شک بردم این تویی یا آن تویی
        چشم را شکم گرفت گشتم تهی
        آن همه حرف و کلام و قصه ات
        گو دروغ است شعر ها و غصه ات؟
        از قضا چشمت به چشمانم فتاد
        رنگ بی رنگ به رخسارت نهاد
        دست و پایت گم گشت آواره وار
        پر تعجب گیج و مبهوت، دیوانه وار
        پس زدی دستش به سویم پرشتاب
        پر ز خواهش، شرمسار از این نقاب
        هیچ نگفتم هیچ ندادم پاسخی
        ای عجب باز هم تو گفتی راسخی
        حاج و واج و گیج ماندم، گیج و مات
        دور گشتم دور از ننگ و صدات
        پیک و آوازی نخوان سویم دگر
        دیر گشت، پیری به رخسارم نگر
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7