توبه1(شوق غزل)
غزل را به ذوق وبه شوق تو بايد سرود
توهستی مرا باعث هرچه بودونبود
تو دردل، تو درجانِ پیداو پنهان من
تودر روح و درجسم ودرجان ودرتارو پود
دراعماقِ جان وجهان وزمانم تویی
به درگاهِ ادراکِ پاک تو آرَم سجود
تو نزدیکتر از رگِ گردنی، با منی
ولی دورم از تو منِ عاصیِ بی وجود
گنه کرده ام من؛ خدایا تویی شرمسار
جوادی، کریمی، صبوری، خدای وَدود
تورا کمترین بنده ام زار وشرمنده ام
بده فرصتم، امشبی، توبه خواهم نمود
---------------
توبه2(عفو فرما)
نمودم گر تجاوز از حریمم عفو فرما
دِراز اَر پا نمودم از گلیمم عفو فرما
اگر خوردم نمک را و نمکدان را شکستم
"شتر دیدی ندیدی" یا نعیمم عفو فرما
حریص و ناشکیبا، ناصبور و بی قرارم
صبوری تو، سلیمی؛ ای حلیمم عفو فرما
حقیر و ناشی و نوکیسه و نا سازگارم
خدایِ خوب و دانا و قدیمم عفو فرما
گدای درگهت هستم که دستانم دراز است
اگرچه من لئیمم ای کریمم عفو فرما
طبیبِ دردهای جسم و روحِ من تو هستی
مداواکن تو دردم را، حکیمم، عفو فرما
ز اعمالِ بَدَم خیلی پشیمان و ذلیلم،
ببخشایم، حبیبم ای طبیبم عفو فرما
مهدوی