سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        لااقل آزاده باشید

        شعری از

        جعفر محمدی (ضمیر)

        از دفتر دستان بی سر نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۴ ۲۲:۲۳ شماره ثبت ۳۸۳۷۶
          بازدید : ۶۵۶   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        پیراهن کهنه ای
        بر بوته ی خار مغیلان
        پاره پاره از نعل اسبان
        قلیه قلیه از ستم ظالمان
        که باد به هر سو می بردش در این دشت
        قلب تو را به کدامین حقیقت تاریخ پیوند می زند
        ***
        اشکهایتان همیشه بر گونه هایتان باد ، ای کوفیان
        اندوهی والاتر از غم عشق ، بر قلب جهانیان به بغض نشسته است
        زینب است و یک جهان غم
        زینب است و دیده پر نم
        زینب است و حضرت سجاد(ع) در تب
        زینب است و یک برادر
        او سوار بر ذوالجناح در کارزار است
        یک نگاه بر سوی طفلان
        یک نگاه بر سمت میدان
        ***
        آبها را ریخت و دستانش جدا شد
        تیر بر مشکش نشست و تیر دیگر بر گلوی اصغر شیرین زبانش
        یا ابالفضل
        چون بریدند از قفا راس حسین بن علی (ع)را
        ***
        دلم برای علقمه تنگ شده
        دلم برای شب های حمله تنگ شده
        اشکهایم را به شلمچه هدیه دادم
        وقتی که عقده دلم گشوده شد
        ***
        بوی سوختنی می آید
        خیمه ها آتش گرفته
        تماشا کن ببین
        دستان بریده عباس(ع)
        مشک خالی را در بر گرفته
        ***
        قامت شاه شهیدان ، زین مصیبت
        از کمر بشکست و می گوید کمک
        کیست تا یاری کند من را ، خدا را ، دین و قرآن را
        گر شما دینی ندارید
        لااقل آزاده باشید
        تا که هستم زنده من
        بر خیمه ها حمله نیارید
        ***
        آی رودها بجوشید
        آی دریاها بخروشید
        شمایان کجا بودید؟
        وقتی که طفلان بنی هاشم 
        بر خاکها چنگ می زدندو نغمه العطش می سرودند
        ***
        اشکهایتان همیشه بر گونه هایتان باد ، ای کوفیان
        نکند کوفه همین تهران است
        نکند کوفه در ایران باشد
        نکند شمر و یزید ما باشیم
        گر که هستیم چو حٌر توبه کنیم
        توابین به خدا نزدیکند
        ***
        آی آدمها
        آی آدمها
        از پس قرنها صدایی می رسد بر گوش ما
        زیر بار خفت و خواری نرید
        گر شما دینی ندارید
        لااقل آزاده باشید
        لااقل
        آزاده
        باشید.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6