سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        غم بخور

        شعری از

        جعفر محمدی (ضمیر)

        از دفتر سرگشته در باد نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۸ ۰۷:۵۳ شماره ثبت ۷۵۳۷۹
          بازدید : ۲۱۸۱   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        چشم ها گردیده در کاسه پر از خون ،غم بخور
        این دلم گردیده مجنون تر ز مجنون  غم بخور 
        صد نفس در سینه حبس است و سخن اندر گلو
        همچو زلف لیلی ام تار و پریشون ، غم بخور 
        حس یک زنبور افتاده به دام عنکبوت
        صبح نزدیک است او   خستوه و لاجون، غم‌ بخور
        ما که یک جان بیشتر در دستمان نبود عزیز
        با هزاران جان برای خلق ایرون   ،غم بخور 
        ما ز دست این گرانی ، از صدا افتاده ایم
        نیست در سفره چرا یک لقمه ی نون، غم بخور 
        گشته حسرت از برامان ، مرغ و گوشت و اطعمه
        تخم مرغ و ماهی و گوشت و فسنجون  غم بخور 
        قیمت یک گوشی از چارصد تمن، گشته هزار
        قیمت اجناس دیگر روز افزون  ،غم بخور
        ای دلار و ای ملار  ، سیر صعودی تو خوش
        از برای این ریال لنگ لنگون ، غم بخور 
        قیمت بنزین و نفت و زر و سیم دیگر مپرس
        گشته اعصاب همه ، بس درب و داغون غم‌ بخور
        قیمت چلغوز اگر گویم چنان سوزد دماغ
        از تعجب پسته هم گردیده خندون ، غم بخور
        پشت گوشت را اگر دیدی، گرانی می رود
        کرده قهر قهر با ما حاجی ارزون   غم‌ بخور
        غم که ما را خورد یک چند اندرین دور زمان
        هست حالا نوبت ما ای عزیزون  ، غم‌ بخور
        بسکه غم خوردیم آگه کس نشد از حال ما
        نه کمند و نه منیژ  ، نه خاله شادون ، غم بخور
        ای دل غمدیده حالت به نشد دلتنگ باش
        همره تریاک و زهر مار و قلیون  ، غم بخور 
        حافظ شیرازی خوش ذوق قرن هشتمی
        تو کجایی که "ضمیر" گشته غزلخوان  ، غم بخور
         
        شعر از :جعفر محمدی (ضمیر چناران) 
        سروده 16 مرداد 1397
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        نسرین حسینی
        دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۸ ۰۵:۵۲
        به به بسیار عالی
        درودها برشما
        قلمتون نویسا خندانک خندانک
        کیوان نصرتخواه
        دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۸ ۰۶:۵۷
        خندانک خندانک درود
        سرودن شعر در مورد موضوعات روز بسیار جذاب است خندانک خندانک خندانک
        قلمتان سبز و روان باد خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        اعظم قارلقی
        چهارشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۸ ۰۰:۴۴
        درود خندانک خندانک خندانک
        کبری یوسفی
        جمعه ۲۸ تير ۱۳۹۸ ۰۲:۰۲
        سلام ودرودبرشما استاد بزرگوار
        خداقوت وخانه ات آباد بسیار زیبا وقشنگ سروده اید
        درخت دانشتون پربار آمین درپناه حق
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4