سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        محمد(ص)

        شعری از

        جعفر محمدی (ضمیر)

        از دفتر دستان بی سر نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۵ تير ۱۳۹۴ ۱۵:۲۴ شماره ثبت ۳۸۲۲۵
          بازدید : ۴۲۹   |    نظرات : ۳۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        به نام خداوند احمد سرشت
        که اندر جهان بذر نیکی بکشت
        خداوند معنی چو گوهر بسفت
        جهانی به میم محمد (ص)نهفت
        خدا این جهان را چو بنهاد خشت
        سند را به نام محمد(ص) نوشت
        جهان آفرین تا جهان آفرید
        ز احمد کسی به نیامد پدید
        به چهل روز این نامه ی شاهوار
        سرودم که ماند ز من یادگار
        به هفده ز ماه ربیع نخست
        بیامد محمد(ص) چنین بٌد درست
        در آن شب که احمد بیامد پدید
        شکستی به ایوان کسری رسید
        بلرزید ایوان کسری چنان
        ده و چار آن کسر شد در زمان
        یکی نور آمد ز سمت حجاز
        فلک از تعجب دهان کرد باز
        و در یاچه ساوه هم گشت خشک
        جهانی شده پر زعنبر و مشک
        به حکم خدای محمد و آل
        جمیع شهان گشته بودند لال
        به لحظه جادوی جادوگران
        بشد جمله باطل کران تا کران
        جبیب خدای جهان آفرین
        که باشد به دنیا بدون قرین
        جهانی بدو شاد و خرسند شد
        نمک در دهان همه قند شد
        هم او علت است و تمام جهان
        بشد جمله معلول او بی گمان
        بگویم من این نکته را این زمان
        اگر خلق شد این زمین و مکان
        اگر آدم و نوح پیغمبرند
        اگر موسی و عیسی از این سرند
        اگر چشم یعقوب پر نور شد
        اگر چشم نمرودیان کور شد
        اگر یونس از بطن ماهی رهید
        اگر یوسف ما به شاهی رسید
        اگر آتش اینجا گلستان شده
        اگر کوه و صحرا و بستان شده
        اگر عرش و گیتی شده استوار
        شده آسمان و زمین برقرار
        به یمن قدوم همین کودک است
        چهانی به چشم اندرش کوچک است
        یتیم عرب مهر انور شده
        جهان از وجودش منور شده
        هزار آفرین و هزار آفرین
        به احمد رسول جهان آفرین
        از او مانده در نزد ما یادگار
        دو در گرانسنگ بس پایدار
        یکی اهل بیت و یکی هم کتاب
        کنون گر دلیلت بود رو متاب
        و آیین او جمله در یاد باد 
        ضمیرش به خلد برین شاد باد.

        ابیاتی ا ز کتاب محمد نامه اثر جعفر محمدی (ضمیر چنارانی)
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4