جمعه ۷ دی
شعله های خاموشی شعری از محمد فروغی
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ ۲۳:۵۰ شماره ثبت ۳۷۶۲۱
بازدید : ۳۲۱ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب محمد فروغی
|
در هیاهوی هرز زار حرف های فریب
از هبوط سکوت نگاهی مرموز
آتش افروخت
شعله های خاموشی
در نگاهش شکوه حقیقتی مصلوب
بی زبان، زبان دروغ گویان را
بر صلیب صلابتش می دوخت...
خواب بود آن خیال خوب انگار
می پرستم بت نگاهش را …
منجنیق دو چشمم نگاهم را
چون در آن آتشین نگاه انداخت
سِحر اعجاز برق ایمانی
در گلستان عشقم فرود آورد
در شب سرد آسمان آن چشمی
کز شرارش زمین شهاب باران بود
در پس ابر حسّ لطیفی
دیدم آن با صفا ماهتاب دلی را
کز پی اش روزگاری دو چشمم
اشکباران
همه آسمان را
شب همه شب سفر کرده بودند
خواب بود آن خیال خوب آری
می پرستم بت نگاهش را...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.