سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      به هوای دل او حساسم..

      شعری از

      مرتضی درویشی ( اشکان)

      از دفتر مردی که لب نداشت نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۴ ۱۵:۲۸ شماره ثبت ۳۶۲۱۲
        بازدید : ۴۴۳   |    نظرات : ۲۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مرتضی درویشی ( اشکان)
      آخرین اشعار ناب مرتضی درویشی ( اشکان)


      دل تو می گیرد !
      هیچ می دانستی ...
      تو اگر اخم کنی
      دل من می شکند
      اشکهایت همه مرواریدند

      تو اگر گریه کنی
      از زمان شکوه کنی
      و به گوشم برسد
      هیچ می دانستی
      دل من چون گسل است
      و به اشکت حساس
      آه دامان گیرش
      همه ی اهل زمین را به خطر اندازد

      و همین دلشوره
      با کمی دلهره های دل تنگت کافی ست
      همه ی اهل زمین را به عزا می گیرم...
      اشکها می ریزند
      تو کمی دلتنگی
      باعث این غم و اندوه تو هرکس باشد
      من هم او را ...
      همه ی آنچه که او را ماند
      به فنا خواهم داد

      وای آن لحظه که غمگین باشی
      شده از من حتی
      هیچ تضمینی نیست
      که ببینید فردا
      چشم های دل من باز شود

      به هوای دل تو حساسم
      و هوایش ابریست
      همه ی اهل زمین
      کیست آن کس که دل عشق مرا می شکند
      چه بگویید ، چه نگویید تنها
      کیستی پی ببرم
      چه بدانی ، چه ندانی آن دم
      لحظه ی مردن تو نزدیک است

      و دعا کن
      که شفاعت کندت
      و دلش رحم آید
      و بخندد شاید
      باشد آن لحظه که از جرم تو من در گذرم
      به هوای دل او حساسم.

      مرتضی ( اشکان ) درویشی
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2