سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ... رو ئی به آیتی کن !

        شعری از

        علیرضا آیت اللهی

        از دفتر آیتِ ایران نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۴ ۱۷:۱۶ شماره ثبت ۳۵۷۸۱
          بازدید : ۸۵۲   |    نظرات : ۱۹۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علیرضا آیت اللهی

        «در عین تنگدستی ، در عیش کوش و مستی »
        تا کور گردد آن شیخ جشن و سرور ما را
        نوروز روز مستی است ، نور طلوع هستی است
        خوش باش و خوش بیاسا  روز عبور ما را
        از اسبِ تازی خود ، نُزل و عنایتی کن
        این بُز نبین که تنهاست ، بنگر کرور ما را
        ما همچنان نه بُزها ، چون برٌه های تابع
        گردن نهاده برتو ، بی رنگ و زور یارا
        این مور دانه کش را ، آزار، مصلحت نیست
        ما کُرٌ بز ؟ نه! ، حاشا ، چون برٌه دار ما را
        گرگ قشنگ توسی ! قهٌارِ چاپلوسی !
        رفتی به پایبوسی ، لوثش مکن فضا را !
        آن پیرمرد خوشگل ، دارد سه - چهار مشکل :
        یک : دوستان نادان! ، دو : دشمنان دارا
        دارای عقل و هوشند ، چون اسبها چموشند
        وین دوستان نادان ؟ : یا ایٌهالسکارا ...
        این ها زمینزن او ، سگ های برزن او
        ظاهر چو ارزن او، در اصل : نا به کارآ
        آن اسب خسته گشتست ، واو مستِ مستِ مستست
        غافل ز جان و هست است ، مذبوحِ آشکارا 
        یارب عنایتی کن ! روئی به آیتی کن !
        این روز تلخ ما را ، با نغمه ی بخارا
        نوروز روز شادی است ، حق را به حق منادی است
        جشن و سرور مخلوق ، دافع شود بلا را
        وآن تنگ چشم بیمار ، محتاج نوش و تیمار
        در نقش منفی مار ، قربان نمای ما را !
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        فاطمه سادات بحرینی

        ،

        علی اصغر اقتداری (حرمان)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        عباس زارع میرک آبادی

        ،

        علیرضا آیت اللهی

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        منوچهر مجاهدنیا

        ،

        محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        جعفر جمشیدیان تهرانی

        ،

        وروجک

        ،

        فرزین نظرپورنفس

        ،

        محسن افشار نادری

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        رضا نظری

        ،

        اله یار خادمیان(صادق)

        ،

        فاطمه رها

        ،

        حمیدرضا کشیتی

        ،

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        ،

        زینب جعفری(تارا)

        ،

        احمد یزدانی (کوتوال)

        ،

        مریم شجاعی

        ،

        فرمیسک(هاوار هه لوی)

        ،

        سهیل اروندی

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        سیدحاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        ،

        محمد حسین اخباری

        ،

        فاطمه ضیاالدینی

        ،

        مهرداد رستم آبادی (شاهد)

        ،

        سودابه برزگر

        ،

        سیاوش پورافشار

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        غلامرضا مهدوی(مهدوی)

        ،

        محمد رحیم کاظمی

        ،

        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

        ،

        اکرم ابراهیمی

        ،

        زین العابدین محب علی

        ،

        محسن پاده بان

        ،

        نیلوفر جهانفر

        ،

        علی غلامی

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6