با سلام خدمت دوستان این پست به جای غزلهای فارسی ام یکی از غزلهای کوردی ام را آورده ام ترجمه فارسی آن در پی می آید
خه مت خراوه خه مت خراوه
خه مت په ژاره س خه مت عذاوه
یه ده ردی توه یا تیخ رو سه م
یه مه رگ منه یا هین زوراوه
گولم ته نیایی له به نِ ناتیه م
فِ ره تونه ای جام شه راوه
گولم له دویریت چه پله کتانه
خه م بویه وه وی من بویمه زاوه
عازیز و ته رتیب خه م و دل من
چوی کوچک سه خته چوی که ره راوه
دیتر چه بویشم تماشام بکه
تیولم اویشی چه ها او ناوه
به و تا له سایه ت گول نازارم
ساتی بخه فم فره صواوه
///////////////////
غمت خراب است غمت خراب است
غمت کابوس است غمت عذاب است
این درد توست یا تیغ رستم
این مرگ من است یا مرگ سهراب است
ای گل من تنهایی از عهده ی آن بر نمی آیم
این جام شراب خیلی تند است
ای گل از دوری تو اینجا بزم کف زدن است
غم عروس شده است و من داماد شده ام
عزیز من به ترتیب برایت بگویم غم و دل من
مثل سنگ سخت است مثل کره روان است
دیگر چه بگویم نگاهم کن
پیشانی ام می گوید در درون ذهن من چه آشوبی است
ای گل محبوب من بیا تا در سایه سار تو
ساعتی بخوابم خیلی صواب دارد
زور سوزناک و جوان
مانا بیت