پنجشنبه ۶ دی
مرگ را جدی نمیگیرم! شعری از میثاق بهنامی
از دفتر حرف بی حساب نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۲۱ شماره ثبت ۳۴۴۸۱
بازدید : ۷۰۳ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب میثاق بهنامی
|
از حس پوچِ دلهره از ترس می آیم
از انحرافی هایِ یک بن بست می آیم
حرفی که باید زد ولی... آن حرف من بودم
آن فعل هایی که نباید صرف... من بودم
مثلِ شبی تازیک و ماهی مانده پشتِ ابر
مانند ترس از لحظه های ابتدایِ قبر
دلواپسی های سلوج از قصه ی مُرگان
مثل مرورِ خاطزات جنگلِ گرگان!!
آلونکی چوبی که من هرگز نخواهم ساخت
یک بازی بی برد که هرگز نخواهم باخت
تکرار حسرت بار یک اندوهِ طولانی
در پیچ و خم هایِ کجِ چالوس طوفانی
چپ میشود فکرم میانِ لیزی این پیچ!
از من نخواهد ماند.. شاید هم نباید هیچ...!
بی ترمز و بی ترس در این دره میمیرم!!
یعنی من هرگز مرگ را جدی نمیگیرم!!!
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.