سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        گاهی فکرمیکنم..

        شعری از

        ســودابه صادقـــی

        از دفتر ماری جوانا و پروانه ها نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۹۳ ۱۵:۱۹ شماره ثبت ۳۴۲۶۳
          بازدید : ۶۵۷   |    نظرات : ۴۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        دخترک برف می بارید
        و برگ ها را می شمارد.
        362 و363و...300 و..
        و فکر می کرد
        به خود سوزی کوسه های سفید
        به دارا
         و جنیفر لوپز
        فکر می کرد.
        همین امشب می آید
        همین امشب
        با آن کلاه قرمز
        کفش قرمز
        وبا آن ریش بلند اشرافی اش
        می آید.
        وباز خیره می شود
        به درخت شاه توت همسایه
        366، 360و
        درخت خانه ما توت نداشت
        درخت خانه ما
        از پرنده ها بدش می آمد
        برف می بارید
         ودیوار های
        به هم چسبیده ی اتاق
        کریسمس را به هم
        تبریک می گویند.
        دیوار های به هم چسبیده
        بوی اسپند می آید
        بوی عمو یادگار
        و آن مرد
        با کلاه قرمز
        کفش قرمز
        و آن ریش بلند اشرافی اش
        می آید
        از پل آبشوران
        از خرابه های بیستون
        از زوریخ
        و یا نه !!!!
        از سفره هفت سین می آید.
        از درخت کریسمس
        که دلش برای
        پرنده ها تنگ شده است.
        یا نه اصلاً
        از دودکش خانه ما می آید
        و آنقدر سیاه می شود
        که دخترک
        یادش می رود
        آن مرد
        کلاه قرمز داشت
        کفش قرمز داشت
        آن مرد می آید
        همین امشب...
         
         

         
        نقد برای همه آزاد است...
         
         
        نقد سازنده مثل گرفتن دست یک راه گم کرده است.
         
         
        خندانک
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8