سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        خواب و بیداری

        شعری از

        سعید پورمراد

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۳ ۱۹:۰۰ شماره ثبت ۳۴۱۴۸
          بازدید : ۳۲۸   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید پورمراد

        خواب و بیداری

        تو رو خدا سکوت، فقط ببر صداتو
        هیچی نگو ببند، تمام لحظه هاتو
        تو رو به مهربونیت، به جون عشق جونیت
        به هرکی میپرستی، تنهام بذار با دوریت
        چیه صدات میلرزه، شرمساری و شکسته?
        چه خنده کثیفی،گذشته ها گذشته?
        چیه سراغ گرفتی، باز تو دلت چی کاشتی
        چی شد عزیز جونیت، باز یکی قال گذاشتی?
        یادت میاد چی گفتی، حرفهای پشت گوشیت
        خسته شدی شکستی، قلبمو عین گوشیم
        اصلا ببین فدات شم، قربون اون صدات شم
        برو که بی هوات شم، نزار که باز خراب شم
        ببین همه میخندن، حرف میزنم میترسن
        به جون تو دیونن، راستی به کی می خندن?
        تابلو و رو سیاهم، هو میکشن به آهم
        همه میگن دیونه، از بس که چشم به راهم
        بابا اصلا تو پاکی، آخر بچه خاکی
        منم سیاه و وحشی، یه دیو بچه لاشی
        باشه قبول تو خوبی، عوض شدی میمونی
        ببین دلم ولم کن، نخواه نگو میتونی
        شبها همش تو کوچه، عین سگها بی لونه
        روزام که روز نميشه، همش یه آب رو گونه
        میگن برم زیارت، شفا میدن با حاجت
        آخه شفام تو هستی، به کی بگم شکایت
        یه بار زدم به دریا، دل رو با کلی رویا
        خواستم بشم شبیهت، نشد با کلی دعوا
        بشم کثیف و وحشی، شبیه مار زخمی
        اخه نشد فدات شم، بازم شدم یه مخفی
        راستی الان تو دستش، دست منو میگیری
        عکسهای توی گوشیت، اصلا روزی میبینی
        گفتی یه روزی داشتیم، از جون و دل میخواستیم
        گفتی واسم میمردی، چی شد چرا نخواستیم
        دست میکشه موهاتون، ناز میکنه لبهاتو؟
        تو رو به جون چشمات، کول میکشه غمهاتو?
        هر وقت دلت میگیره، غم تو دلت میشینه
        اونم شبیه چشمام،اشکهاتو زود میبینه?
        شبها شده بخوابی، نگات کنه نخوابه
        راستی مریض بشی چی، وای نکنه بخوابه
        شده یه روز بمیره، از بس تو رو نبینه
        مرگی شبیه جسمم، تو رو تو خواب ببینه
        ببین اصلا ولش کن، از این سراب جدام کن
        دیگه نیا بخوابم، تو رو خدا رهام کن
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8