چهارشنبه ۷ آذر
دوغزل کوتاه ویک غزل مثنوی شعری از جابر ترمک
از دفتر اقیانوس دلتنگی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۷ خرداد ۱۳۹۰ ۰۵:۳۶ شماره ثبت ۳۴۰۶
بازدید : ۱۱۵۸ | نظرات : ۳۱
|
آخرین اشعار ناب جابر ترمک
|
غزل :
پشت هرلحظه اندوه فرو می ریزم
من اگر کاه اگر کوه فرو می ریزم
تو نباشی من از این حادثه ها می لرزم
در پس یک دل انبوه فرو می ریزم
آب مد می شود و حادثه تا اوج رسید
نیستم من پسر نوح فرو می ریزم
هرچه باشم بخدا در خطر ریختنم
تو بیا آیه نستوه فرو می ریزم
غزل :
مثل موهای من انگار به هم میریزی
عشق را ساده و دشوار بهم میریزی
این تو هستی ته هر آینه تصویرمرا
توی هر ثانیه صدبار بهم میریزی
با غزل آمده ام ناز نگـاهت بکشم
پس چرا قافیه ی دار بهم میریزی
من انارم که شبی با تو تناور میشد
بی جهت شاخه بی باربهم میریزی
بی توای ماه صفت ماه خسوفش قطعی است
تو چرا ذهن شب تار به هم می ریزی
غزل مثنوی :
من از تبار غزل های تلخ و متروکم
قسم به چشم تو از روزگار مشکوکم
به گوشه های نگاهم دوباره سر نزدی
چقدر بی تو نشستم ولی تو در نزدی
تبر به دست تو افتاده با تبر برخیز
شراب بتکده گرم است بی خبر برخیز
هوای آینه زنگار لا ابالی هاست
هنوز عربده اهل همین حوالی هاست
بیا که سهم دلم کوچه های بن بست است
کرشمه های نگاهت دراین غزل مست است
بدون فکر ترا سرکشیده ام در شعر
به سمت چشم شما پر کشیده ام در شعر
زبان برابر یک پلکتان نمی چرخد
بدون نام قشنگت جهان نمی چرخد
هنر نمایی ما در زمین پر از شعر است
بدون شعر تو هفت آسمان نمی چرخد
بیا که جاده دوراهی مسیر فرداهاست
خدای عشق تو بر یک زبان نمی چرخد
تو آخرین تب آئینه ای کبوتر اوج
بیا که بی تو زمین وزمان نمی چرخد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.