سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 خرداد 1404
  • قيام خونين 15 خرداد، 1342 هـ ش
  • زنداني شدن حضرت امام خميني -ره- به دست مأموران ستم شاهي پهلوي، 1342 هـ ش
9 ذو الحجة 1446
  • روز عرفه - روز نيايش
Thursday 5 Jun 2025
  • روز جهاني محيط زيست

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است،تلاش بیشتر امروز،سازنده فردای متفاوت شماست. آندرو متیوس

پنجشنبه ۱۵ خرداد

چهار پاره عاشقانه

شعری از

جابر ترمک

از دفتر اقیانوس دلتنگی نوع شعر غزل

ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۸ تير ۱۳۹۰ ۰۸:۰۵ شماره ثبت ۳۷۰۲
  بازدید : ۵۱۴۵   |    نظرات : ۲۹

رنگ شــعــر
رنگ زمینه
دفاتر شعر جابر ترمک

 
برلب خنده های کنج لبت
من به صرف دو بوسه مهمانم
دوسه تا استکان خنده بریز
تا لبم را کمی بخندانم
 
گفته بودی شبی از این شب ها
من برایت ترانه می  خوانم
وعده ، سر خرمنی نمی دادی
فکر کردی که من نمی دانم؟
 
آمدم من سر قرار خودم 
تو نبودی سر قرار خودت
آسمان روی دوش من رقصید
و تو بودی در انتظار خودت
 
پا به پا کردم علف روئید
زیر پاهای خسته ام بی تو
از تمام خودم بریده شدم
دل به چشم تو بسته ام بی تو
 
نیمکت های حافظیه مرا
می برد تا بلند پروازی
قول دادی که با نگاه خودت
تو مرا مثل مرد می سازی
 
با خودم خلوتم بهم زده ام
سروها هم کلاغ می خواتدند
و غزل های من شبی بی تو
پشت بغضی شکسته می ماندند
 
آسمانم دوباره ابری شد
ماه در پشت ابر می رقصید
من فقط ماندم و دو چشم شما
که مرا عاشقانه می بلعید
 
بازهم با توام که پنجره را
روبرویم گشوده ای امشب
بخدا توی اوج رویاهام
غزلم را سروده ای امشب
 
می نویسم به روی گونه سیب
توی پلکت همیشه بیدارم
با غزل های تازه ام هرشب
می نویسم که دوستت دارم
۱
اشتراک گذاری این شعر

نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


(متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
ارسال پیام خصوصی

نقد و آموزش

نظرات

مشاعره

سید مرتضی سیدی

زهی رفیق که با چون تو سروبالاییست ااا که از خدای بر او نعمتی و آلاییست اااا وجود مبارکتان هم معرفت و صدق و صفا ست
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

جوابت می دهم از جان اا سلامی بی طمع هرچند می دانم اا که پنداری در این دنیای پر تزویر و پر دوز و کلک اا گاهی سلامی گر کسی گوید اا سلام گرگ را ماند اا که دندانهای تیزش را اا قفای پرده ی گفتار مهرآمیز خود مستور می دارد اا شاگردی می کنم عزیز
سید مرتضی سیدی

تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج ااا سِزَد اگر همه ی دلبران دَهَندَت باج اااا سلام و عرض ارادت استاد مهدوی عزیز التماس دعا ااا ج
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

مرحبا آجرک اللهبزرگا مردا اااا نیست در دست تو جز نسخه ی حاجات و برات
سید مرتضی سیدی

تو بخشیدی روان و عقل و ایمان ااا وگرنه ما همان مشتی غباریم ااا تو با ما روز و شب در خلوت و ما ااا شب و روزی به غفلت می گذاریم ااا نگویم خدمت آوردیم و طاعت ااا که از تقصیر خدمت شرمساریم ااا مباد آن روز کز درگاه لطفت ااا به دست ناامیدی سر بخاریم ااا خداوندا به لطفت با صلاح آر ااا که مسکین و پریشان روزگاریم

کاربران اشتراک دار

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
3