شنبه ۸ دی
|
آخرین اشعار ناب عليرضا حكيم
|
با سلام و عرض ادب خدمت شعرا و اساتيد شعر ناب قسمت سوم اين منظومه را تقديم مي كنم اميدوارم كه كمي
با صبر و حوصله تا انتها بخوانيد
همچنين از صاحب نظراني كه در نقد اين منظومه شركت مي كنند پيشاپيش تشكر مي نمايم و از پيشنهادات و انتقادات
استقبال مي نمايم
رو برو شدن تيمور با گيو راوندي كه در دهي به نام آسياب ايذه ساكن بود
به ره ديد پير جهان ديده اي
بد و نيك از دهر برچيده اي
طلب كر او را و پرسيد نام
بگو چند سالت نمودي تمام؟
نتر سيد يكدم نگرديد خم
كه شايد بيازاردش با ستم
بگفتا كه من گيو راوندييم
ز صد سال افزون در اين وادييم
من از ايل بيران* فراري شدم
بريدم از آنان و تاري شدم
نمي دانم از كار و رفتار او
نه از لشكر و دشمن و يار او
از احوال او من ندارم جواب
در اين ده بنا كرده ام آسياب
و زان پس ندانم اتابك كجاست
سخن بي تأمل بسي نارواست
شجاع و دلير و ملك زاده است
و افراسيابش لقب داده است
و دندان او را يكايك نگاه
نمود و نگشته ز دوران تباه
بر آشفت راوندي* از اين عمل
كه من نيستم اسب را مشتمل
تعجّب نمود امتحانش نمود
به ديدار دندان دهانش گشود
چو از گيو پرسيد احوال راه
به اوگفت : جز راست از من مخواه
گذشتن از اين راه ديوانگيست
پياده روي باز هم سهل نيست
طلايه خبر داد راهي مهيب
به پيش است پر از فراز و نشيب
سواره محال است از اينجا گذر
نشايد كه رفتن از اين بيشتر
سپس از اتابك بپرسيد از او
زتعداد مردان و از خلق و خو
بگفتا كه دارد سرشت لري
كنون مي كند بر لران سروري
و او پور يوسف ز بو طاهر است
هم و صاحب لشكري قادر است
اگر ايل بيران خروشان شود
ز فريادشان كوه ويران شود
چو شيران بيايند روز نبرد
نبيند چو آنان كسي شير مرد
و ديگر لران نيز مردانه اند
هم آنان گه رزم جانانه اند
كنم رهنمايت به راهي دگر
كه دور است ليكن به دور از خطر
بود سيمره بر سر راه آن
ولي مي شناسم گذر گاه آن
سپس گفت تيمر :با من بيا
در اين باره گردي مرا رهنما
بفر مود اسبي كشانند زود
بر آن آسيابان نشانند زود
به او گفت اسبم دو پاي من است
دو پا دوست بي رياي من است
همان گيو راوندي بد نهاد
يكي راه ديگر به پيشش نهاد
ره ديگري را به او ياد داد
چنين عزّت خويش بر باد داد
چو بيگانه را رهنمايي نمود
گذشتند فوري ز پهناي رود
اگر گيو نادان نكردي چنين
مسلّط نشد بر لران گوركين *
فكندند اردو لب سيمره
كه فردا كند كار را يكسره
بيران : مخفف بيرانوند نام ايلي در لرستان كه در اين جنگ حضور داشتند (بنقل از همان كتاب صفحه ي 217 سطر 9)
سيمره :نام رودي خروشان در لرستانكه به كرخه مي ريزد
راوند (رادوند): نام طايفه اي در پشتكوه لرستان
گوركين :لقب تيمور
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.