تاوان عاشقی

ســـاقی نیامــدی و دلــم جــای دیگـر است
در پرده های حیـــرتِ ذهنم...، زنی نَر است

تفسیر مطلـــع غزلم سهل و ســاده نیست
بسیار مشکل است که رمــزی مقــدّر است 

تاوان عاشــقی... چـه کسی می توان دهد 
وقتی که کمترین ز خــدا...، دادنِ سـر است 

خواندم دروس مکتـب عشــــق و ندا رســید
تاوان عشــقِ زینـب کبــــــری...، فراتر است

پـرپـر زنان به قافلـه...، چــون مـرغ بســملی
تا شــــاهدِ شــــقاوت و گل هـای پَرپَر است

آری گیــاهِ عشق...، که بی خـون نمانده بود
خون خورده ریشه اش که درختی تناور است

از آن خُــمِ غـدیـر... به جـــامم ...تـو باده ریـز 
ســـــاقی... که یار... منتظرِ امـــرِ داور است

10 آذر 1393 طارق خراسانی