سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 4 اسفند 1403
    24 شعبان 1446
      Saturday 22 Feb 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        شنبه ۴ اسفند

        قصه گو

        شعری از

        فرزان رادفر

        از دفتر دوم(شعر کلاسیک) نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۳ ۰۳:۳۲ شماره ثبت ۳۱۲۷۷
          بازدید : ۷۴۶   |    نظرات : ۳۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        قصه گو
        ********
        من از خلوت نمی ترسم
        که تا دارم قلم دردست
        من از نفرت نمی پُرسم
        اگر چه گاه در بن بست
        اگر زندانی عشقم،
        دلم زندانی دنیاست
        اگر آواز می خوانم
        برای بهترین فرداست
        چه خلوتها نکردم
        با خیالم هر کجا هستم
        که می گردد قلم
        چون کاسه ای لبریز در دستم
        دمادم نغمه می سازم،
        دمادم قصَه می گویم
        گناهم گر کلامم بود،
        همه سر بسته می گویم
        من از تنهایی یاران
        هزاران شعر می سازم
        من از زیبایی انسان
        دو چندان قصَه می گویم
        من از بوسیدن لب ها،
        من از بوئیدن گل ها
        من از یک روزۀ دنیا،
        من ازعشق و من از رویا
        دمادم نغمه می سازم،
        دمادم قصَه می گویم
        گناهم گر کلامم بود،
        همه سر بسته می گویم
        برای قاصدک چون برگ،
        سرود سبز میخوانم
        برای شاپرک چون شمعِ
        عاشق پیشه می سوزم
        اگر گفتن بوّد راهی که
        تا این دل رها گردد
        دو چندان عهد می بندم،
         لبانم را نمی دوزم
        دمادم نغمه می سازم،
         دمادم قصَه می گویم
        گناهم گر کلامم بود،
        همه سر بسته می گویم
         من از خلوت نمی ترسم
        که تا دارم قلم دردست
        من از نفرت نمی پرسم
        اگر چه گاه در بن بست
        اگر زندانی عشقم،
        دلم زندانی دنیاست
        اگر آواز می خوانم
        برای بهترین فرداست
        چه خلوتها نکردم
        با خیالم هر کجا هستم
        که می گردد قلم
        چون کاسه ای لبریز در دستم
        دمادم نغمه می سازم،
        دمادم قصَه می گویم
        گناهم گر کلامم بود،
        همه سر بسته می گویم
        ********************
        فرزان رادفر(ترانه وملودی)
         13 اسفند1391 03.03.2013
        ویرال، انگلستان 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1