دو بیتی اول
*********************************
چون گاو ز کار خیش بی بهره مباش (خیش گاو آهن که برای شخم زنی بکار می رود)
چون مرغ زمین کنده بر خویش مپاش
طوطی مشو اندر پی تقلید مباش
در باغ سخن ز فضل خود بذری پاش
دو بیتی دوم
********************************
گویند که عاشقی به معشوقی گفت
تا لحظه وصل روی تو نتوان خفت
معشوق چو این شنید در گوشش گفت
کاندر پی ِ راه خفتنی یا پی ِ جفت؟
دو بیتی سوم
*******************************
از عشق نگفتیم به کس از کم و بیش
با غیر چه گوییم ز ناگفته خویش
لیکن ز سکوت ما همه پی بردند
در ماست دلی سوخته و زار و پریش
دو بیتی چهارم
*******************************
من با تو ندانم ز چه گفتار توانم
کی بر همه زیبایی ات اقرار توانم
یک بار به یک غمزه ات از خویش گذشتم
خویشم نبود تا دگر این کار توانم
دو بیتی پنجم
******************************
تا بهر وصال تو مجالی باشد
در راه دلم کجا محالی باشد؟
یک روز سر زلف تو را گیرم باز
آخر سر این رشته به جایی باشد
دو بیتی ششم
*****************************
ما ز دنیا هیچ شاکی نیستیم
بر زمین خوردیم و خاکی نیستیم
گر چه مـِی خوردیم اما این بدان
پای بست هیچ تاکی نیستیم
دو بیتی هفتم
****************************
چو می دزدیدی از من دل ، من ِ بیدل کجا بودم؟
من و دل ؟ هان چه می گویم ؟ فقط من در سرا بودم
به این مردم چو می گویم دلم را بی خبر بردی
گمان این میبرند آخر ، که با دزد آشنا بودم