يکشنبه ۲۷ آبان
هر چه گفتم می روم از کوی تو ممکن نشد شعری از علی نیاکوئی لنگرودی
از دفتر زمزمه عود.. نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۱ تير ۱۳۹۳ ۱۶:۰۸ شماره ثبت ۲۷۹۹۳
بازدید : ۷۲۹ | نظرات : ۳۴
|
دفاتر شعر علی نیاکوئی لنگرودی
آخرین اشعار ناب علی نیاکوئی لنگرودی
|
گفته بودم می روم از کوی تو ممکن نشد
سایه می چینم از آن ابروی تو ممکن نشد
من گرفتار طلسم چشم زیبای توام
هر چه کردم بگسلم جادوی تو ممکن نشد
غرق آغوش تو بودن کمتر از تریاک نیست
کوششم بر ترک آن بازوی تو ممکن نشد
کو شرابی کاین چنین چون بوی تو مستم کند
نشئه ای بالاتر از گل بوی تو ممکن نشد
دل چنان گم کرده ام در پیچ و تاب موی تو
این جدایی از سر گیسوی تو ممکن نشد
این چنین درگیر تو بودن توانم را گرفت
دل بریدن از لب مینوی تو ممکن نشد
اخم و قهرت را ببر از صورت نازت که من
هر چه گفتم می روم از کوی تو ممکن نشد
علی نیاکوئی لنگرودی
۱۳۹۳/۰۴/۱۳
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.