دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر مرتضی دیانت دار (خاموش، خموش)
آخرین اشعار ناب مرتضی دیانت دار (خاموش، خموش)
|
ندانستم که عشق تو مرا دیوانه می سازد
کند آواره از شهرم ز من بیگانه می سازد
ندانستم که طوفانی به پا سازد دو چشمانت
به هم کوبد وجودم را سپس جانانه می سازد
چه دانستم که سیلابی که می ریزد ز چشمانم
وجودم را برد با خود ز من افسانه می سازد
چه دانستم که این سیلم مرا کوبد گلم سازد
سپس زین آب و از این گل یکی پیمانه می سازد
چه دانستم که این عشقت که آمد بر دل و جانم
مرا مردانه می سازد سپس حنانه می سازد
چه دانستم چه دانستم بود بسیار در عمرم
ندانستم ندانستن ز من فرزانه می سازد
خمش ای مرتضی شاید ندانستن ترا باید
ندانستم ندانم ها ز من خمخانه می سازد
مرتضی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.