وِ گوشِم ميايه صدا پا بهار
غم دل بَرويي كِ اوما بهار
بيا تا وِ مهمونِ صحرا بوييم
که بییه و مهمون صحرا بهار
قناره غزل داره اِيمرو وِ لو
كِ خيمه كَشييه دِ هر جا يهار
کوه و دشت و صحرا همش بی و گل
چَني دلنشينه خدايا بهار
خَوَردار بي بلبل بيقرار
كِ اوما عروس چمن وا بهار
دِ باغ صفا علمي سر خوشي
ميارَه وِ حونَه دِ هر لا بهار
صدايي ميايه پشت ديوار دل
وِ گوشِم ميايه صدا پا بهار
عليرضا حكيم
معني شعر :
صداي پاي بهار به گوشم ميرسد
از دل غم را بيرون كنيد زيرا بهار آمده است
بيا تا با هم مهمان صحرا شويم
زيرا بهار مهمان صحرا شده است
امروز قناري غزل به لب دارد
زيرا بهار در همه جا خيمه كشيده است
در كوه و دشت و صحرا گل پيدا شده است
خدايا بهار چقدر دلنشين شده است!
بلبل بيقرار خبر دار شد بهار آمده
زیرا كِه گل به صحرا آمده است
بهار از باغ صفا دنيايي سرخوشي را
به خانه از هر طرفي مي آورد
از پشت ديوار دل صدايي به گوش مي رسد
صداي پاي بهار به گوشم مي رسد
سپاس بیکران