سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 15 خرداد 1403
  • قيام خونين 15 خرداد، 1342 هـ ش
  • زنداني شدن حضرت امام خميني -ره- به دست مأموران ستم شاهي پهلوي، 1342 هـ ش
28 ذو القعدة 1445
    Tuesday 4 Jun 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      سه شنبه ۱۵ خرداد

      سایبان نور.....!

      شعری از

      محمد صادقی راد(رادحافرس)

      از دفتر سایبان نور نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۰۴:۴۳ شماره ثبت ۲۶۰۵۹
        بازدید : ۷۱۲   |    نظرات : ۲۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد صادقی راد(رادحافرس)
      آخرین اشعار ناب محمد صادقی راد(رادحافرس)

      شب٬شب فریاد بود/ موعد دیدار بود/تار چه بود.....ماه بود/ سبزه و دشت شاد بود/ بر لب دل منحنی همچو حل ماه بود/ این شب پر مار......چه بی مار/ بر لب شب یاد به فریاد/که خاور...../ در پس دیوار بپوشد/ تا که رخ نوح نجوشد/ بر لب شب یادبه فریاد:/ که به طرف گرد زیر نوک انگشت بیافتد ....../خورشید..../ یا که دیوار بلندی بسازند زه شب بر سر خاور/ آری نزدیک سحر بودشو اندک نظری در دل خود داشت ../ افسوس....!افسوس٬که شب٬/ در طلب غلظت تاریکی خود جان شفق.... کشت/مردی بیامد/ خندان....!!/ چند خورشید در آن چارق بر دست/ چه زیباست کسی٬نهفت دیوار باشد....او بود/ بیامد .../دیوار شدش یار٬نه...بیمار/ شدش کار٬بر جگر سوخته ی دیوار٬یار../ ارض به خروشیدنو باد به آواز شدند یار/ احساس افسار گسیخته٬که عمری است فتراک ز صاحب ببریده/ به فریاد٬شدش یار/ دل با دیدن اوضاع٬بیانداخت مچاله کرده خودش را در کف خندان/ خوش بودمو از بودن عقلم همه را فخر بدادم/ بی جان کرده خودش را عقل در سفت خندان بیانداخت/ من بی من ماندم در خانه/ خانه ی من ستون و سقف و پی نداشت/ خواه و ناخواه من نیز برفتم/ چون رسیدم موج نور خیسم کرد/ با نور بارانی خود خشت ز دیوار فرو ریخته/ ذخیره میکردن خشتان نور را/ در عین فرو ریختن مایعی نمناک ز شوق/ کیستی بگفتم مرد خورشید به دست را.../ نگفت..../ در نگاهش لمس کردم غم او را به خودم/ گویی نگاهم شور دستی است در آن زخم وجودش/ غرق میشد در آب نزدیکی با او وجودم/ طاقتم نماند/ برگشت٬اندکی صبر و باز گشت٬با نفسی حبس/ کیستی و چیستی و ز کجایی؟/ خطابم کرد ٬٬سد راهم٬٬:جویباری از سمت خدایم/ در عمق آب در تحیر غرق شدم/ ساعتی در کف خندان بدیدم....../ او را صاحب زمان یافتم/ آری او* س.ن* (((مهدی))) بود/ خواستم در آب نزدیکی او غرق شوم/ آب سخت موج میزد/ ««مرا به ساحل برد»»».
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0