دوشنبه ۲ مهر
مرگ من! شعری از
از دفتر غربت موهوم نوع شعر
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۰ ۰۶:۵۲ شماره ثبت ۲۵۷۱
بازدید : ۱۰۳۰ | نظرات : ۲۰
|
|
مرگ من بیداری از خوابی گران است،
مرگ کابوسی خشن و بی امان است،
مرگ بامدادان گدایی شام شاهی است!
مردُنِ تدریجی ی هر بی گناهی است،
مرگ شام شب نخورده های خفته است،
مرگ از بس خورده ی نقرس گرفته است!
مرگ دردِ جسم و روح و مرگ آه است،
مرگ رنگین پوست قاره ی سیاه است،
مرگ گربه، مرگ زالو با گراز است!!
مرگ هر دریوزه ای با دست باز است!
مرگ بازی کردنِ بی ضرب و ساز است،
مرگ خطِ فقرِ باد از بس دراز است!
مُردَنِ بی راهه های تنگدستی است،
وآن نداری جاده ی معروفِ پستی است،
===
وآنکه در اوج است از آتش بَرَد سود،
لایه لایه فربه او؛ ما در عوض دود،
مُردَنِ شب گردی و بی خانمانی است،
وآخرِ حسرت ز فُقدانِ جوانی است،
الغرض پایانه ی راه های پستی است،
داغِ ننگِ مسلکِ مُرده پرستی است! ===
دردِ بی درمانِ پژواره گران است، عاشقِ رفتن به سوی آسمان است.
پژواره
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.