چهارشنبه ۱۹ دی
تَ تو شعری از حسام رجبی
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۳۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۸:۴۴ شماره ثبت ۱۳۲۷۵۷
بازدید : ۲۳۷ | نظرات : ۲۷
|
آخرین اشعار ناب حسام رجبی
|
"بغض" ضامن مرا ،کشیده است!
هر گوشه از اتاق ،
"منفجر" می شوم!
آخرین عکس ما:
"مرا ببوس ......"را
سَر می دهد!
تا..تَتوُی "خط عابر پیاده" ام
...مور مور شود...
چایی ، دَم نکشیده ای
شده ام
که
از گَلوی ...قوری تُف ...شده است!
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس چقدر بهتر شد تتو بخاطر عبور های زیادی ک اتفاق افتاده قبل از این دو شعر دیگ گذاشتم ب اسم باردار ، ممنون میشم اونارو هم نقد کنید | |
|
درود استاد...ممنون ب خاطر این خاطره بازی | |
|
دورود و سپاس از استاد عزیزم | |
|
درود ها...ممنون از نگاه زیباتون | |
|
درود با آموزگار محترم | |
|
درود بر استاد دزفولی عزیز | |
|
درود | |
|
سلام و عرض ادب :: | |
|
درود ها ...مارا ب غزل های بی پایانتان وابسته کردید استاد عزیز...نباشید یک چیز کم ب نظر می رسد... سپاس بی کران از حضور دلگرم کننده تان | |
|
درود ها ، گرامی | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ولی حس میکنم پیوند و ارتباط بین اجزای شعرتون چندان قوی نیست...
اما همینم باعث شده هر بندش یه شعر کامل باشعع
\\\"بغض\\\"
ضامنم را کشیده است!
هر گوشه از اتاق
\\\"منفجر\\\" می شوم!...
آخرین عکس ما:
\\\"مرا ببوس ......\\\" را
سَر می دهد!
(قسمت تتورو دوست نداشتم🙈 شایدم چون درکش نکردم🙈 مفهومش اینطوری باشعع چطوره؟... آخرین عکس ما مرا ببوس... را سر میدهد « و تا »تتوی خط عابر پیاده ام مور مور «میشوم»... نمیشه یعنی؟🤧😬
چایی دَم نکشیدهای شده ام
که از گَلوی قوری
تُف شده است...
درود بر شما جناب رجبی
شاد باشید