سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    دیوانه

    شعری از

    سید مهدی نژادهاشمی

    از دفتر زنبق های وحشی نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۸ فروردين ۱۳۹۳ ۱۳:۴۶ شماره ثبت ۲۵۰۵۴
      بازدید : ۴۱۰   |    نظرات : ۹

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر سید مهدی نژادهاشمی

    با آخرین تیری که از ترکش ، بیراهه رفتم سمت بیگانه

    دنیای من با تو تفاوت داشت دنیای یک موجود ِدیوانه

    یک چیز را از دست خواهم داد این شانه تا آن شانه راهی نیست

    بی خوابی هرشب شرف دارد بر خواب ِ گیسوهای بی شانه

    تو هیچ حسی را نمی خواهی من هیچ حالی را نمی فهمم

    با این همه اندوه فرقی نیست درپیله یا در نقش پروانه

    پاییز زیر چانه ی اندوه روح زمستان است چشمانت

    اصلن بهار تازه خواهد داشت ...؟ صدبار مردن بی چک و چانه

    ترس از نگاه بی مبالاتت، نادرکشی ِ نیمه شب دارد

    یک شب سرت آوار خواهم شد ، مانند روح خسته ... ویرانه !

    سنگینی پای تو را روی ، کله مناره می شود حس کرد

    تیمور لنگی می رود بالا از طاقت ما شانه به شانه

    خون مرا در شیشه می خواهی افسون تو دیگر نخواهم شد

    صبرم سرآخر می رود سر از لبهای زهرآلود پیمانه

    خون دلم را روی لبهایت با آینه قسمت نکن امشب

    یا از حسادت سکته خواهم کرد یا می شوم دیوانه ...دیوانه!

    فروردین 93  

    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند
    محمد حسنی

    درد اگر این درد مشترک بود همه هم درد بودند اما انگار بی تفاوتی زنجیر زندگی را از پایشان باز کرده است بداهه
    سید مرتضی سیدی

    هوای با تو پریدن نشسته در بالم ااا سراغ همسفری بی بهانه می گیرد

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1