ستارگان، رمه رمه می رمند؛
خورشید شب سوز چشم افروز
از آغوش آسمان و دریا
آهسته آهسته، زاده می شود
و تیر انگشتان رخشانش
دنبالۀ سمج سپاه تاریکی را می تاراند.
غوغای دلاویز بامدادیِ "کاکائی"ها
همراه با پروازهای کوتاه بازی گوشانه
بر روی رود "چشمه کیله"،
جیک جیک گنجشکانی را فرو می خورد
که بر روی شاخه های خاردار نارنج
ـ در کرختیِ بامدادی ـ خود را می جورند.
بادی آرام که از دریابار
به سوی ستیغ "سیالان"ِ سپیدسر می وزد،
روی رود را پُرچین می کند.
"میکال"زنان ـ اینجا و آنجا ـ
از آب، روزی آرام وُ روزی چشم دارند
و ماهیگیران، لُتکاها را
از روی ماسه های بادی
به سوی دریا می کشند...
همه چیز
نشان زایش روزی دیگر است؛
بومی هرزه نال
بر بام درختی بلند
بیهوده کوکو می کند!
.....................
1) کاکائی kâkâî: پرستوی دریایی.
2) چشمه کیله češmǝ-kilǝ: نام رودی است که از میان شهر تنکابن می گذرد و به دریا می ریزد.
3) سیالان si(ǝ)yâlân: از کوههای بلند تنکابن.
4) میکال mikâl: نام قلاب ماهیگیری ـ به گیلکی ـ است؛ نام فرشتۀ روزی رسان (= میکائیل) نیز.
5) لتکا Lotkâ: قایق، زورق، کرجی (از روسی).