چهارشنبه ۵ دی
یخبندان شعری از نادر اقبال
از دفتر ابتدا نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۲ ۰۹:۳۴ شماره ثبت ۲۲۴۵۶
بازدید : ۶۰۲ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب نادر اقبال
|
باز هم بارش سرد
باز هم پنجره ی روشن صبح
نور این پنجره امروز
تفاوت دارد
کاج وسرو زیبا
که به سرما
عادت دارند
نور خورشید چه سرد
گیج واریب
در گذر با سرعت
تک درختی زیبا
تنه اش یخ زده است
زاغکی آن بالا
نغمه ای می خواند
پیرمردی ،پی روزیست
تنش می لرزد
و لبش خندان است
برف می بارد وبوران با هم
مرغکی،در پی دانه
به زمین،می کوبد
اندکی دانه ،برایش بردم
یک نگاهی ،به دستانم کرد
ونگاهی، به آن بالاها
دانه را کرد رها
پر زد ورفت
نکته ای گفت بزرگ
که خدا آن بالاست
روزی و دانه ی من دست خداست
وبه یادم آورد
چشم من
سوی خدا باشد وبس .
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.