غریق دریا

به یاد جوان ناکام مجید رضایی غریق دریای شمال

مادرم ،سختیهاتو خوب کشیدی 

چرا اون شب عروسیمو ندیدی؟

یه عروسی ما گرفتیم زیر خاک

مطربا الحق کردند کولاک

همگی ساز و نوا دور و برم

یه لباس ،روی سر و روی تنم

پوشیدم لباس دامادی سفید

ببینید چه شکلِ ِدامادِ مجید

همگی تو مجلسم  زار می زدند

بعضیابه زیر لب می خندیدند

مگه این بابا و ماما نداره؟

چه دومادی که عروسم نداره؟

دم حجله گاه من، کل می زدند

مثل کاردی بود ،که به دل می زدند

مرده ها ناله می کردند یک زبون

چِقَدَر زود اومدی تازه جوون؟

شاید تو کاره اجل ،خطا شده

یا که با مادرش ،بی وفا شده

ماه عسل کنار دریا نمی رم

تو تموم عمر، ز دریا دلگیرم

آرزو هام توی دریا گم شده

انگار اونجا یه غدیر خم شده

الوداع نکرده رفتی، الوداع

این کی بود ؟که مارا کرد از هم جدا؟