«نلســون»! نمرده ايد که گريم برايتان
ماندست «مانــدلا»! ابــدی اِعتلایتان
دلتنگ بود کومه ی صحرایتان «کونو»
زان رو کشیــد و برد سوی روستایتان
طفلان ده کشیده صفِ گريه همچو ابر
«مخلو» ـ پدربزرگ! چه خاليست جايتان!
آزادگــي است جوهــر تقديـــر زندگيت
گويــا «حسيــن(ع)» ريخته طرح قضايتان
بالاتـــر از سيـــاه نبودست هيــچ رنگ
زد از «نوبــل» شکوفــه، گــل رنجهايتان
سلول بود، زنده ولي بيست و هفت سال
جــاي نفـــس کشيـــدن و قـــدِّ رسايتان
«روح خداست رهبرمن»؛ گفته ي شماست
بـــادا درود؛ هديـــه ز «روحِ خـــدا»يتان
پروازتـــان زپنجـــره پنــج دسامبـر بـــود
زيتــون گريست در غــم سوگ و عزايتان
مرگ شما حيات برين دارد از پي اش
تبعيــض مُــرد تـــا بـــه ابــد در اِزايتان
«قِسّيـس»وار رو به شمــا مي بــرد سلام
چون «جعفري»است شائق وصف و ثنايتان
بس سازها ز سوگ شما غرق شيونند
چون «ساري تئل» که سوخت ز داغ رثايتان
تهران ۲۴ /۰۹/۱۳۹۲
* قِسّيـس = انسان قدسي از اهل کتاب بنا به تعبير قران کريم (مائده ـ ۸۲)
** ساري تئل = نام ارکستري است محلي و مرکب از عاشيق هاي آذربايجان که در سال ۱۳۷۲ در تبريز توسط اديب و هنرمندِ خادمِ فرهنگ آذربايجان استاد رضا افشارپور متخلّص به افشار شکل گرفته و سرپرستي مي گردد. اعضاي اين ارکستر به همّت سرپرست آن، اولين هنرمندان بيمه شده ي کشور مي باشند.