يکشنبه ۲۷ آبان
شعر : من و جاده شعری از اسامه یعقوبی
از دفتر ترانه های خستگی نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲ ۱۶:۲۶ شماره ثبت ۲۱۲۹۸
بازدید : ۷۴۰ | نظرات : ۴۳
|
آخرین اشعار ناب اسامه یعقوبی
|
تقدیم به هر کسی که فکر میکنه رفتن اون انتهای زندگی و خوشبختی است.
تقدیم به من تقدیم به تو تقدیم به اون...و تقدیم به همه خواهر برادر های عزیز و گلم در سایت شعر ناب.
من و جاده
پشت سر پلها خراب ٌ روبروم جاده سیاهه
من و این چشمای خیس ٌ عمری که رفته به باده
کوله بارم پر زحسرت پای من در غل ٌ زنجیر
نیست نگاهی مهربون ٌ دل من با غصه درگیر
من ٌ یه مشت خاطرات ٌ لحظه های رفته از دست
گل عشق ٌ شوره زار ٌ قلبی که تنها و خستس
من ٌ آرزوی پرواز تو شب دلواپسی ها
پرکشیدن تو غبار ٌ گم شدن تو بی کسی ها
من ٌ لحظه های شوم ٌ آینه های پیر و خفته
من ٌ این بغض غریب ٌ یه دنیا حرف نگفته
حالا با دستای خالی خسته از دنیای فانی
پا میزارم توی جاده بدون یاور وحامی
دل ٌ میزنم به دریا اما پارویی ندارم
توی این طوفان وحشی حتی فانوسی ندارم
آدما با خنده هاشون با نقاب ٌ شکلکاشون
با دروغ های تمیز ٌ با تموم قصه هاشون
دور میشن از من ٌ تنها من میمونم و غرورم
خودم ٌ داواپسی هام من ٌ راه بی عبورم
تکیه گاهم نور قلبم تو شبای تار و سردم
در میارم کفش تردید راهی این راه دردم
پابرهنه توی جاده میگذرم از رنج وسختی
تا که خورشید وجودم آب کنه این کوه برفی
درها رو که بسته باشن اگه پاهام خسته باشن
یا که درهای امید ٌ صد هزار قفل زده باشن
میتراشم این وجودٌ تا خودم یه شاکلید شم
خم کنم پشت غمهارو سمبل نور و امید شم
باید رفت به سوی فردا دل برید از شهر دردها
سینه خیز هم شده باید بگذرم از دشت و صحرا
ای زمین خورده بلند شو مهم نیست اگه بیفتی
اونیکه باخته تو نیستی تا وقتی که راه نیفتی
بند غصه ها رو باز کن دل باید دریایی باشه
زود میگنده بو میگیره آب اگه جاری نباشه
پند من نکن فراموش عمریه که درد کشیدم
طعم این تجربیات ٌ که میگم خودم چشیدم
تونرو راهی که رفتم ساده نگذر ازکنارم
قدر بدون تو لحظه هاتٌ تا ته خط با تو هستم
دوست دارم یه بار دیگه که با دل تنها می شینی
سرت ٌ بالا بگیری مرگ غمهات ٌ ببینی
( اسامه یعقوبی ) بیست و یکم مهرماه نود و دو
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.