دوشنبه ۲۸ آبان
|
دفاتر شعر حوریه (دلشید) اسماعیل تبار
آخرین اشعار ناب حوریه (دلشید) اسماعیل تبار
|
(نسخه ی ویرایش شده )
دلم مثل قایقی
شناور رویِ آبه
دریغ و درد و افسوس
که عشقِ تو سرابه
***
کاشکی یه روز بینم
که مستِ خواب هستی
با چشمایِ قشنگت
چو من خراب هستی
***
تو باغِ عشق و مستی
کاشتی منو گذشتی
کاشکی دروغ نبودی
یه روزی بر میگشتی
***
چه بی رنگ و رو شده
گلی که کاشته بودی
من عاشقت می شدم
اگه گذاشته بودی...!
***
تو خواسته ای که قلبم
تو تنهایی بمیره
خدایِ عشقِ پاکم
حقِ منو بگیره
***
تویِ غربت چشمام
تک و تنها نشستم
دلم خون شد و رفتی
ندیدی تو ، شکستم
***
نگاه بکن که بی تو
دلم چه بی قراره
تمام آسمونم
ستاره ای نداره
***
اجاقِ خونه ی من
ببین چه سوت و کوره
تو اینجایی و عشقت
با من غریبه ، دوره
***
تو گفتی که اسیرم
جا مونده گفته هایت
برای تو بمیرم
دل می مونه به پایت...!
***
تو گفتی دیگه دنیا
میونِ دستای ماست
گفتی که قلبِ زارِت
همیشه تک و تنهاست
***
تویِ مردابِ چشمات
منو تو غرق کردی
حالا گذشتی از من
چرا تو فرق کردی؟
***
تو که واسه ی مردُم
همیشه شیر بودی
چرا برای عشقت
زمین گیر بودی؟
***
این بود آرزویم
بمونی تو همیشه
ولی کاشکی میگفتی
نمیتونم، نمیشه
***
با این همه من و تو
از هم دوریم دوباره
میدونی برگشتنت
دیگه فایده نداره؟
***
من و دلم صبوریم
تو مستِ در غروری
برای من نمونده
دیگه راهِ عبوری
***
92/9/11
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.