يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر ژاکان باران ملکشاهی
آخرین اشعار ناب ژاکان باران ملکشاهی
|
نياويختيم:
ناقوس ها را
بر گردنِ سياهِ شب
كه بي هيچ ردپايي
ترويج ميداد تاريكي را
نگو...!
نگو امروزهايِ
تاريكِ بي ستاره
از بي ناقوسيِ
آن روز هاي بي اراده نيست
كه دودمانِ
جنگل سبز را
بي تفاوتي كبريت ها بر باد داد
نگو تيشه به ريشه ي ِ
خورشيد زدن
صبح را
پايِ ميز صبحانه سر زدن
گناهش بيشتر از
سرخوشي كبريت ها نيست...؟
نياويختيم:
ناقوس ها را
بر گردنِ سياهِ شب
كه بي هيچ رد پايي
افزون مي كرد
در باغچه ي ژيان
چتر شاخه ي سيكران ها را
نگو...!؟
نگو استفراق هاي پي در پي
سرگيجه هاي مُدام
معنيش هلاكي از
خوردنِ خوراكِ
تلجِ سكيران ها نيست
كاك باران ، ملكشاهي ، پاييز 92
ژيان : واژه ايست از كوردي اصيل به معناي زندگي و زيستن
سيكران : گياهي است شبيه به جعفري داراي شاخه هاي چطري و گلهاي سفيد ، ساقه هايش بدبو با لكه هاي سرخ رنگ ، برگهايش سبز تيره . ريشه هايي شبيه به چغندر و ماده ي سمي شديدي دارد كه خوردن مقداري از آن انساني را هلاك ميكند
به عربي "شوكران" و" شيكران" ميگويند، درفارسي "سيكران"، "دورس" ، "بيخ تفت و تودريون "هم گفته ميشود و در كوردي با واژه هاي "زرگيژنوك " يا " دووره ست" از او ياد شده است
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.