دوشنبه ۳ دی
برادر شعری از ادیبه بهرامی
از دفتر قربانی نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲ ۲۱:۰۵ شماره ثبت ۱۹۹۰۹
بازدید : ۹۸۲ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب ادیبه بهرامی
|
ای که نهال زندگیت دراوج جوانی بابادسردخزانی تهمتی خشکید ای امیدازدست رفته ی فردای من! ای که بادستان خوددر17سالگی زنده به گورت کردم همچون اعراب جاهلیت که دخترانشان را ای خواب خوشی که دراوج رویاکابوس شدی، ای بی خبرازفردای خویش این منم، خواهرت باکمری خمیده وچشمانی کورازاشک خونین، همچنان میخواهدبرایت فردابسازد بادستان ودلی شکسته زیربارناروا، شرمسارتوست، شرمساریش راازخنده هایش بخوان ای تازه ترین زخم بی مرهم جوانیم چه کودکانه وساده شکستی شبهاست که نگاه متحیرت راکه ..من؟ میگریم برادرم، قربانی معصوم شایدهای مادران ظالم، آنگاه که هنوزواژه ی مادر رابه یقین مقدس ترین واژه هامیدانستی، ازتوفاصله گرفتم که واگیرکابوسهایم وبالت رانگیرد، بی فایده بود انگارجامه ایست دوخته شده برتن تک تک ما کودکی دیروزمن، ای که خشم ازدست دادنت رااکنون هیچ پاسخگویی نیست، به جمع مامبهوتان مغموم تاریخ خوش آمدی،
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.