سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 5 بهمن 1403
  • انتخابات اولين دورة رياست جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ ش
25 رجب 1446
  • شهادت حضرت امام موسي كاظم عليه السلام، 183 هـ ق
Friday 24 Jan 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

    جمعه ۵ بهمن

    آرزو

    شعری از

    بهروز حبیبی

    از دفتر عطر یاد نوع شعر مثنوی

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲ ۲۱:۵۸ شماره ثبت ۱۹۸۴۱
      بازدید : ۹۹۱   |    نظرات : ۱۳

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    سینه ای دارم خدایا آتشین
    اندر آن بس نغمه های دلنشین
    دلبری کو تا سرایم نغمه ای
    قصه ای سازم برایش لحظه ای
    این دل دیوانه دارد آرزو
    آرزوهایی به غایت بس نکو
    آرزو دارم بخندانم لبی
    پاسبان باشم یتیمان را شبی
    عشق ریزم بر دل هر بیکسی
    قصه گو باشم به بالین کسی
    سیر گردانم لبان تشنه ای
    بار را گیرم زدوش خسته ای
    پاک سازم اشک را از چهره ای
    چاره سازم کار هر بیچاره ای
    هر کلاغی را دهم کاجی بلند
    مرهمی باشم به زخم دردمند
    دست گیرم از فقیر و مستمند
    برکشم دیو سیاهی را به بند
    زورقی سازم بیندازم به آب
    ماهیان را قوت بخشم بی حساب
    بلبلان را باغ وبستانی دهم
    بر سر هر سفره ای نانی دهم
    طرح نو از عشق و ایمان افکنم
    ریشه جور و جفا را برکنم
    کودکان را شاد سازم بی درنگ
    هدیه شان باشد جهانی بس قشنگ
    دست نامردان گذارم لای سنگ
    بفشرم تا جان خصم آید به تنگ
    هر که تنها بود یارش میشوم
    روشنی شام تارش میشوم
    دوست دارم کس نیندیشد زنان
    کس نباشد مضطرب از بیم جان
    غرق شور و عشق باشند کودکان
    کنج قلب کس نباشد غم نهان
    هدیه خواهم داد عشق و نور را
    بر دل عشاق ریزم شور را
    عشق را بر قلبها جاری کنم
    بر ضعیف و ناتوان یاری کنم
    پای هر گلدسته گنجی می نهم
    گنج را بی هیچ رنجی می دهم
    شمع خواهم داد هر پروانه را
    گرم خواهم کرد هر کاشانه را
    خنده بنشانم لب هر کودکی
    دانه افشانم بپای مرغکی
    بوی عشق و مهر پیچد در جهان
    کس نباشد ناامید و سرگران
    ابر باشم پس ببارم بی حساب
    زربیفشانم مثال آفتاب                   
     
    ۰
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    5