نیست گر دین و مرامت دست کم آزاده باش
یا حسینی گو برای تشنگی آماده باش
مهر این دنیای الوان را به دل بسته ندار
همچو حرّبن الریاحی سرور و آزاده باش
پای کوبان در هوای راه بی پایان دوست
گاه خندان گاه گریان گاه هم افتاده باش
از برای جستجوی خار از طفلی یتیم
مثل زینب در بیابان عمّه ای دلداده باش
گر که دیدی خستگانی تشنه سوی ساحل اند
در دلت یادی ز عباس و حرم افتاده باش
چون که بیماری ندارد خرج درمان و دوا
نذر درمانش به پای کربلا بنهاده باش
تا شود آزادگی راهی برای زندگی
بی ریا تا میشود در زندگانی ساده باش
(از کتاب شهر شعر)