چهارشنبه ۳ بهمن
کافه شبونه شعری از بهزاد تفقدی
از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۲ ۲۰:۱۶ شماره ثبت ۱۷۵۱۶
بازدید : ۹۳۷ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب بهزاد تفقدی
|
توي سرماي زمستون،توي كافه شبونه
ي لحظه چهرشو ميبيني،واي آره اين همونه
كلاهتو مياري پايين،صورت خستتو نبينه
چند ميز اونورتر،ميره كنار اون ميشينه
تو تو تنهاييت نشستي،با ي قهوه مست مستي
نگاهت آروم نميشه،به زور پلكاتو بستي
مشت كردي دستاي سردو،سيگارت دود ميشه
ميبيني چقدر شاده!!ميگي بدون من مگه ميشه؟
ي نفر پيشت نشسته،ي نفر رو ب روته حالا
نگاه ميكني تو چشماش،ميخواد خاطراتو بياره بالا
نه اين آدم نيس،اين كسو ناكس نيست
خاطراتتو ميبيني،عشقی که بود و نیست
پك ميزني آروم آروم،صورتت شكسته و داغون
بغضتو ميخوريو،ميگي خوشبخت باشي با اون
تن ميكني پالتو رو،حفظ ميكني اين تابلو رو
ميگي خدافظ اما!نميشنوه ديكه...تو رو
ميزني بيرونو،قدم ميزني حيرونو
برف ميباره بدجوور!نميزاره ببيني اونو
تو و تنهايي و ي ناشي،ميخواي ك ديكه نباشي
زمزمه ميكني فقط همينو،با اون خوشبخت باشي...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.