يکشنبه ۴ آذر
زندگی شعری از اشکبوس
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۲ ۲۳:۲۳ شماره ثبت ۱۷۳۴۵
بازدید : ۸۱۳ | نظرات : ۵۳
|
|
زندگی سیخ بلندیست ، به چشم من و تو
رفته تا عمق فرو !
زندگی عادت ماهانه ماست .
درد دارد ، ولی همره ماست .
زندگی همچو غروبی زیباست ،
که اگر خیره شوی خورشیدش ، می زند چشمت را .
خوبیش بس کوتاست .
زندگی تکرار است .
مرگ ، کشتار ، تجاوز ، غارت .
قتل هم یک عادت .
صلح گاهی به جهان می آید ، مثل یک معجزه یا یک آیت .
زندگی چشم به در دوختن است
انتظار یک مرد ، انتظار یک دوست ،
انتظار یک مرگ .
زندگی نفرین بشر هست ، به شَر
که دچاریم بدان ، تا ابد ، تا آخر .
زندگی مشت جهان است ،
گره کرده و انگشت میانش بالاست !
زندگی فاصله هاست .
فصل بینِ من و خویش
زندگی فاصله کهنهُ نوزاد و کهنسالان است .
زندگی شهری نو ، حومه شهر خدا .
و دلم فاحشه ایست و چراغش روشن .
دوست ذهنت اینجاست .
یاد داری که درآن قسمت lost ،
دکمه ای بود درون دل خاک .
خواب بُردَش desmond .
و کلید از پس خستگی او جا ماند .
کاش میشد که بخوابیم امروز،
دکمه را ما نزنیم
-------------
بدترین فصل زندگی ، اون فصلیِ هیچکس حوصله ات رو نداشته باشه
از اون بدتر اون قسمتشه که خودتم حوصله خودتو نداری
خوشحال میشم اگه نقدی هم صورت بگیره
در ضمن از تمام دوستانی که اشتباهات بنده را
در اشعار قبلی گوشزد کردن سپاسگذارم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.