جمعه ۲۵ آبان
این ها تمام آرزو های دلم بود... شعری از حسین دلجویی
از دفتر بخاطر چشمانش نوع شعر قصیده
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۲۲:۵۷ شماره ثبت ۱۷۰۷۲
بازدید : ۱۱۱۴ | نظرات : ۷۸
|
آخرین اشعار ناب حسین دلجویی
|
با خاطرش امشب هزاران قصه دارم
اول خودم را دست مهرش می سپارم
بعدا نگاهی عاشقانه توی چشمش
عکس دلم را توی قلبش می نگارم
آهسته با صد عشق دستی می برم، بعد
دست لطیفش توی دستم می فشارم
از خانه می آییم بیرون ، توی کوچه
پس کوچه های خاطراتم می شمارم
از پشت پرچین لبش یک گل بچینم
تا لای شب بو های پر موجش بکارم
گل بوسه ی مهتاب میگیرم ز افلاک
بر روی گرم گونه هایش می گذارم
نخ میکنم یک رشته روی سینه ی او
تا سینه ریز از خوشه ی پروین بیارم
تا از نگاه یاس او شبنم بگیرم
باران صفت در پیش پاهایش ببارم
با دست خود صد جام از آن چشمه ی سرد
بر التهاب عشق پاکش می فشارم
آمد به رنگ خلوتم مهتاب پاشید
آمد طراوت داد دست روزگارم
آمد و عمری جاودان بر شعر بخشید
تا عمر دارم شاکر از پروردگارم
پیوسته قلبش شاد و خوشبختی سهیم ش
پیوسته چون گل باد روی گلعذارم
این ها تمام آرزو های دلم بود
اینها ، جز اینها آرزوهایی ندارم
======
به وجود پر بهارش
به نگاه بی قرارش
به صداقت زلال و
به حضور مهربارش ....
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.