دوشنبه ۳ دی
بكارت شعری از ایمان نوش آذری
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۱۲ شماره ثبت ۱۷۰۴۸
بازدید : ۸۹۸ | نظرات : ۳۴
|
آخرین اشعار ناب ایمان نوش آذری
|
بكارت
سپید بود
سپید
بکر و تازه ، چون زمین تازه برف باریده
سیاه می کرد
تباه می کرد
آه می کرد، آلوده اما لذت بخش
گامهای اولین عابر
...
سپید بود
سپید
بکر و تازه ، چون زمین تازه برف باریده
نه دیگر برف باريده
نه خورشید آب كرده برف ها را
آه زمينم
برف می بارد!
آه زمينم
خورشید می تابد!
آه
پارويم كو؟
ايمان نوش آذري
چه ملال آور است زندگي در كنار انسانهايي با افكار هرزه
و چه بسيار ديده ام آنهايي كه هرزه مي ناميمشان ولي انسان تر از مايند.
كودك كه بودم
آرزوي صبحهاي برفي ام اين بود كه اولين عابر برف باشم
جاي پايم را دوست داشتم اولين نفر روي برف
و چه كسي برف پا خورده را دوست دارد؟ -هيچ
و چه فراموشكاريم
كه زمين پاك بود و برف پاك و اين آلودگي از ماست
راستي چه مي شود اگر ديگر برف نيايد؟
اگر خورشيد نتابد
روي زمين برف باريده نرو
اگر برف نيستي
اگرخورشيد نيستي
اگر لااقل پارو نداري
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.