چهارشنبه ۳ بهمن
مرد خسته شعری از فروغ قلاوندی
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۰۳ شماره ثبت ۱۷۰۳۱
بازدید : ۶۱۵ | نظرات : ۴۶
|
آخرین اشعار ناب فروغ قلاوندی
|
مردی از باران خیس
مردی از باران تر
نیمه شب خفته میان چشمش
قلمی در دستش
ترک لبهایش ،هر نفس میلرزد
سایه ی سیگار ،بر شهر تنش میرقصد
....
خواب دیدم مردی
مسخ در بطن زمان...
روحش از عمر دقائق خالی
میزند سنگ به دیوار زمین
میکشد تیغ به سر پنجه ی باد
مینهد لب به لب یک سیگار
و سپس میگرید
بانگ بر میآرد
و سپس نغمه ی خاموشی خود میخواند
من از آن جرعه ی روز ازلم
برده ی انسان بودم
برده ی نان ونمک
برده ی ایمان بودم
با توآم
خواست تو برده ی خاکم کرده
سرزمین گوهرم
رو به سرابم کرده
کاش یک لحظه مرا از نفس آزاد کنی
نبض احساس مرا یک شبه در خواب کنی
خسته از سیلسی باران تو و رگبارم
کاش امشب تو مرا از قفس آزاد کنی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.