دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر صدیقه (رها راد)
آخرین اشعار ناب صدیقه (رها راد)
|
ابر چشمم خسته از باریدن است
سیل غصه تا به کی ویران کند
لرزه های عشق آن روح و تنم
تا به کی اوار این بی جان کند
با تو میگویم خدا، از روزها
روزهایی که نه تو بودی نه او
روزهایی که سیاه و سرد بود
نا امیدی با تمام آرزو
ای خدا شبهای من بی رنگ بود
رنگ اشکی که تمامی هم نداشت
رنگ زرد روزهای بی کسی
عشق سبزی که بجز ماتم نداشت
آرزوی وصل او یک قصه است
آرزوی عشق تو، افسانه ام
با تو هستم ای خدا کاری بکن
خسته ام، بی طاقتم، دیوانه ام
بنده ی در بند تو زندانی است
در حصار روزهای سخت شک
من یقین می خواهم ای آرام جان
یک پر پرواز در جان فلک
با یقین هم صاحب او می شوم
هم به یاد تو بهاری می شوم
به! چه رؤیایی! تو جانم می شوی
با تو در عشق تو جاری می شوم
یاد او، تنها مرا بس می کند
عمق جان من ولی در وصل توست
کاش آرامم کنی یکتای من
تا بدانم روح من از اصل توست
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.