جمعه ۲ آذر
سرود فُزتُ وَ ربَّش کـه خوانده شد ... شعری از رضا محمدصالحی
از دفتر یک حرف و دو حرف نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۲ ۱۳:۵۳ شماره ثبت ۱۶۱۰۸
بازدید : ۶۹۷ | نظرات : ۱۰۷
|
آخرین اشعار ناب رضا محمدصالحی
|
شبی که جهل و نفاق ائـتـــلاف می کردند
برای حذف ِ عـــدالــت ! خـــلاف می کردند
شـبـی که روحِ عـبــادت میـان مـــردم بــود
حرامـیـان پی ِ شـیــطــان طواف می کردند
شبی که شیر و نمک بود و سفره ی افطار
علی و نفـس ِ علی! هم مصـاف می کردند
شـبی که فتنــه نخـوابید وعشق را رگ زد
امـیــر و مـرگ ِجـمیـلش زفـــاف می کردند
شبی که تیـغ جهالت شراب شامی خورد
بدون معــجـزه مــه را شـــکاف می کردند
سرود فُزتُ وَ ربَّش کـه خوانده شد دیگر
خسان به ذلت ِ خویـش اعتراف می کردند
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.